شیطان در دل همه علوم نفوذ می کند و در همه مسیرها تلاش دارد انسانها را زمین گیر کند تا متوجه خدا نشوند.
غار افلاطونی تشکیل می دهد تا انسان خدا را نبیند . نردبان آسمان را به سمت خود منتهی می کند تا فرمانده زمین شود و انسانها پیرو خط او باشند تا به وعده خود عمل کند قسم خورده که نگذارد . آرزو دارد نسل بشریت هم به صورت مادی و هم معنوی نابود شود و راه های رسیدن به خدا را به کل ببندد.
هدف این است که انسان در فساد غرق شود و انسانها همدیگر را از روی جهل بدرند. دوستی و عشق نباشد. صلحی هم اگر باشد صلح از روی تسلیم باشد . انسانها از روی منفعت و نیاز به هم احترام بگذارند و نه از روی ایمان و معرفت و عزت .
خلاصه اینکه در حکومت جهانی شیطانی دروغ و ریا و کلک و ظلم و جور باید حاکم باشد و سنت خداوند راهی در آن نیابد. پس سنت خودشان که سیاست کثیف نام دارد را ملکه ذهن مردمان کرده اند و راه زندگی را فقط در سیاست بازی ها دنبال می کنند.
انسانهای نماینده شیطان وظیفه دارند برای بشر طراحی کنند. او را دائما فریب دهند. تفرقه بیانداز و حکومت کن باید جاری و ساری شود. هم از جانب خودشان و هم از جانب حاکمان وابسته شان . همه زیر سلطه باشند . هیچ جامعه ای خودش را پیدا نکند . در جامعه ای که شیطان طراحی کرده است هر که زرنگ تر و بی رحم تر باشد برتر و بهتر . هر که نامرد تر بالا تر. هر که دروغگو تر مورد توجه تر است . به حدی روی این قضایا مانور می دهند و با رسانه ها این مقولات را تبلیغ می کنند تا نوع دیگری از زندگی برای بشر قابل باور نباشد.
همان عصر جاهلیت قبل از ظهور پیامبر را پیاده می کنند. بت پرستی هست. زنده به گور کردن دختران هست. کتمان خدا و پیغمبر هست. زور گویی و جنگ هست. همه با ظاهر مدرن شده هست. دیگر چه چیزی باید باشد که بیشتر باور کنیم در دنیای تاریک و شیطانی زندگی می کنیم ؟
مسلما در این دنیا تا وقتی که تابع سیستم فوق باشی تو را دوست خواهند داشت ولی کافی است ساز مخالف بزنی. مطمئنا سرکوب خواهی شد. در حکومت شیطانی اقلیت بر مردم حکومت می کنند. روش زندگی از بالا به پایین است . بخشنامه ای و دستوری است و مختار بودن و ازادی انسان کشک است . مردم هیچ نقشی در روند زندگی خود ندارند. مردم مصرف کننده و جاهل ، تابع آن چیزی هستند که برایشان تلقین می شود. مردم تحت نظر شدید هستند. به بهانه ایجاد نظم اراده ها از مردم گرفته می شود. معنی آزادی قلب می شود. برای ازادی تعاریف دلخواهی بیان می کنند که نهایتا اسارت باشد.
منابع مالی حکومت شیطانی از حق خوری دیگران به دست می آید . مردمان حکومت شیطانی دائما به دنبال منفعت شخصی هستند و خلاصه اینکه در جامعه شیطانی می گویند باید گرگ بود . در غیر اینصورت خورده خواهی شد .
مسلما این جامعه ایده آل نیست . پیشرفت هم نمی کند . انسان را به سقوط می کشاند . جامعه ای که مردمانش روز به روز از هم دور می شوند و اختلاف ها بیشتر شود جامعه ایده آل نیست.
راهکار چیست ؟
دین و مخصوصا دین اسلام آمده که روش درست زندگی کردن را به ما هدیه دهد . همه دین ها به این هدف آمدند ولی اسلام فرقش با دیگر ادیان کامل بودنش می باشد و اینکه پیامبر اسلام تنها پیامبری است که رسالتش را به طور کامل به ثمر رساند . اصلا خصوصیت اصلی اسلام حکومتی بودن آن است. پیامبر از مکه به مدینه رفت و حکومت تشکیل داد و توانست موفق شود . هیچ دینی به صورت فرادا قدرتی ندارد و نهایتا به خرافات و نابودی می رسد .
وقتی دین بر زندگی جاری شود شیاطین جیغ می کشند . به قدری غوغا می کنند تا مردم آرامش و خوشبختی جامعه دینی را نچشند . همینکه قرار است عشق و دوستی و اتحاد رخ دهد و عدالت رعایت شود شیاطین دست به کار می شوند . داخلی و خارجی دست به دست هم مردم را مورد هجمه قرار می دهند . می ترسانند . سختی می دهند . مانع ایجاد می کنند . سیاه نمایی می کنند . امید ها از بین می برند و هزاران کار دیگر . همینکه سیستم دلخواهشان پیاده می شود همه چیز خوب می شود . به یکباره فقرو عقب افتادگی ها از بین می رود و طبقات ضعیف در حدی خفه می شوند که زیر دست و پای قدرت طلبان له شوند و صدایی نداشته باشند که به جایی هم برسد.
شیطان صفت ها با لابی و پارتی و ظلم به دیگران و حذف رقیب و هزار نامردی به جایی رسیده اند . مسلما حقیقی و شفاف شدن روند رشد به نفعشان نیست . اینان قصد ندارند معادلات نا جوان مردانه که به موجب آن به مقام رسیده اند فروپاشیده شود . پس تا می توانند با دین مبارزه می کنند . گونه ای دیگر از شیاطین در جلد مذهبیون و افراطی های متحجر گوشه دیگر امورات را اجرا می کنند تا دین حقیقی و آدمهای مصلح و خوب نابود شوند . همین ها چهره کریه از دین به نمایش می گذارند و مردم را از دینی شدن حکومت می ترسانند . دو طرف ماجرا که نوکران شیطان اند از باز شدن چشم و گوش مردم و چشیدن طعم حقیقت واقعی جلوگیری می کنند.
سیاست کثیف چیزی نیست جز روش حکومت شیطانی
جمیعا شعاری دارند به نام جدایی دین از سیاست که ظاهرا حرف روشنفکرانه ای است و طرفدارانی دارد . اینان مستقیما اعلام می کنند که ما خواستار حکومت دروغ و نیرنگی بر مردم هستیم و دین و صداقت باید منزوی شود و فردی شود . اینان همان کسانی اند که موجبات فقر و نکبت می شوند و بعد می گویند مردم ایران فقیرند و گریه می کنند و سوز و گداز به لحن خود می دهند که مثلا ما حقوق بشر می دانیم . ولی هیچ کاری برای رفع آن نمی کنند .
مسلما کسانی که دوست دارند یک شبه با پا گذاشتن بر روی حقوق هزاران انسان به مال حرامی برسند و به واسطه جهل مردم کسی از دزدی هاشان خبر دار نشود نخواهند خواست روابط انسانها آزادانه و انسانی شود و حکومت دینی و صادقانه شده و فاصله طبقاتی به کمترین حالت خود برسد .
طرفداران جدایی دین از سیاست دلیل عمده شان این است که دین در حکومت داری سوء سابقه دارد . قرون وسطی را مثال می زنند. القاعده را نشان می دهند . فقر و نکبت جهان سوم مسلمان را ادله می کنند که رفتن به سمت دین این می شود و از این سو جزایر هونولولو و سواحل مدیترانه را نشان می دهند و دنیا را شیفته نتیجه حکومت سکولارو لاییک معرفی می کنند
می گویند پطر کبیر از روسیه به اروپا رفت و دید کشورهای اروپایی پیشرفته ترند . با مردانی بدون سبیل . وقتی به فرماندهی کشورش در روسیه بازگشت دستور داد همه مردان سبیل ها را بتراشند تا آنها هم مثل اروپایی ها پیشرفت کنند که نشدند
اصلا نمی گذارند حکومت دینی واقعی اجرا شود که بتوان از آن دفاع هم کرد .اینهایی که امروزه به عنوان نماد دین محسوب می شوند کاملا غلط و انگلیسی است . دین اسلام ناب هنوز احیا نشده است و هر ادعایی غلط اندر غلط است .
.......................
همه سینما می روند تا با عقاید آن فیلم آشنا شوند ولی یهودیان سینما می روند که عقاید خودشان را مرور کنند
مصائب مسیح THE PASSION OF THE CHRIST ساخته مل گیبسون . فیلمی متفاوت از مسیح . ساختار شکنانه و ملتهب و تاثیر گذار . خوش ساخت و محکم .
در زمان اکران جنجالهایی به پا کرد و مل گیبسون را دچار مشکلاتی هم نمود ولی با این وجود اکران شد و فروش هم کرد .
فیلم مصائب مسیح شاید خلاف اعتقادات غربی چیزی نگوید ولی به صورت بسیار تاثیر گذار ددمنشی و بی رحمی ضد مسیح را نشان می دهد .
فیلم نامش با PASSION آغاز می شود . این واژه به معنی تعزیه است . گریه برای کشته شدن مظلومانه مسیح که بدون دلیل به صلیب کشیده شد . اصرار خاصی هست که بگویند آن صلیب کشیده شده مسیح بود و به صلیب هم کشیده شد . یعنی قدرت شیطان به حدی است که منجی و فرستاده خدا را می تواند بکشد . به قدری شیطان قوی است که تاریخ به چشم خود ندیده که مصلحی می تواند آن را شکست دهد . یکی از افتخارات افراطیون یهود این است که موفق شده اند حرکت شیادی که خود را مسیح معرفی می کرد را خاموش کنند و این گروه در همین عصری که زندگی می کنیم به سر کوب حرکت های آزادی بخش می پردازند . البته در صدی هم به این اعتقاد دارند که آن مسیح ، منجی واقعی نبود و مدعی دروغین بود . مسیح هنوز ظهور نکرده و هنوز ما در دنیای یهودی باید به سر ببریم . تا زمانی که مسیح واقعی نیامده دنیا باید یهودی باشد .
معتقدین صلیب کشیده شدن مسیح می گویند ایشان برای جبران گناهان ما زخم خورد . برای شرارت های ما مضروب شد . برای آرامش ما تن به مجازات داد و به خاطر این رنجهاست که صلح و آرامش بر ما ارزانی شده است .
قرآن ، ختم کلام می گوید آن ظهور کرده مسیح بود ولی آن صلیب کشیده شده مسیح نبود و مسیح قبل از دستگیری به معراج رفته است.
مسیحی و یهودی و ترکیبی از این دو که اوآنجلیست ها هستند با ساخت و پرداخت داستانهای متعدد چنین موضوعی را چنان پیچیده کرده اند که حد ندارد . در نتیجه مردمی از دنیا که به اسم و ظاهر دین دارند معتقدند نباید در سیاست دخالت بکنند و هر آنچه تنبیه بوده مسیح به جان خریده است . بهشان جا انداخته شده است که نمی توانید حکومت باشید و فکر قیام و غلبه بر شیطان را از سر خود خارج کنید. تمام و کمال مسیحیان دنیا را منتظر ظهور آن حضرت کرده اند در حالی که برای ظهورش هیچ کاری نمی کنند جز تابعیت از قدرت طلبان که دنیا را به فساد و تباهی می کشند و توجیه هم شده اند که باید دنیا نابود و خراب شود تا ظهور نجات دهنده منطقی باشد .
جماعتی منفعل در برابر شیطان هستند تا مقاومت نکنند چون می گویند این دنیا برای شیطان است و فقط مسیح است که ظهور می کند و می تواند با شیطان مبارزه کند. آرماگدون و مبارزه آخر و پایان دوران را بحث مفصلی است که مجال دیگری می خواهد ولی ما نظریاتی دیگر را بازگو می کنیم و به قصد آنالیز فیلمها و ... اهداف خود را دنبال می کنیم .
به بهانه رسیدن روز موعود می کشند و نسل می سوزانند و عقب می اندازند و به فساد می کشند و هر جنبشی که خیال داشته باشد اتحاد و وحدت خلق کند و قیام بوجود بیاورد را سرکوب می کنند . اصلا گروه های مخوف فراماسونری در دنیا وظیفه شان سرکوب جنبش هاست. در حالی که در نطفه خفه کردن حرکت ها خود جلوگیری از ظهور منجی است .
اصرار دارند که عیسی را به صلیب کشیدند و بر سرش تاج تیغ دار گذاشتند و به مسخره بر بالای سرش نوشتند پادشاه یهود . وقتی اینان چنین بلایی سر مسیح آورده اند چطور ممکن است مسیح زمان را اجازه ظهور دهند .
عیسی ناصری تحت تعقیب بود و اصولا همه مصلحین تا پیامبر اسلام تحت تعقیب بودند و این اصلی است همیشه تکرار گشته است .
مسیح به چه جرمی تحت تعقیب بود ؟ وی را به جرم اخلال گری و به چالش کشیدن حقیقت بازداشت کردند و محکوم به کشته شدن و شکنجه کردند .
انسانهای محکوم به نظر خودشان را به صلیب می کشیدند و در بلند ترین نقطه ها نگه می داشتند تا هم دیده شوند و هم به مرور زجر کش شوند . این جماعت به کشتن مسیح نیز می بالند و بارها اعلام می کنند که آن مسیح بود که کشته شد .
فیلم مل گیبسون با نشان دادن ساعات آخر زندگی مسیح هدف خود را دنبال می کند و آن نشان دادن مصیبت وارده بر کسانی که می خواهند نجات دهند . صراحتا در کتب خود می گویند که مسیح مو بور و چشم آبی خواهد بود در فیلم 10000 سال قبل از میلاد رولند امریش صراحتا گفته می شود که منجی آخر موبور و چشم آبی خواهد بود ولی مل گیبسون برای اولین بار مسیح را سیاه چشم وموی نشان می دهد و در زمینه چهره نگاری منجی آخر سنت شکنی می کند .
در فیلم می بینیم که مسیح یارانی به نام حواریون دارد که یکیشان به نام یهودا بد طینت است و مخفی گاه مسیح را در باغ جستیمانی لو می دهد و با گرفتن 30 سکه طلا به عنوان رشوه به مسیح خیانت می کند . مسیح دستگیر می شود . تمام تبلیغات علیه اوست .
شیطان : تو فکر می کنی می تونی تمام گناهان همه رو به دوش بکشی؟ هیچ کس نمی تونه گناهان سنگین رو بر گردن بگیره
در حین مجازات ، یاران نزدیک مسیح کتمانش می کنند . این پیش بینی را مسیح کرده بود . همان یاری که گفته بود تا لب مرگ با تو خواهم بود رهایش می کند . مسیح از لحاظ معبد حاکم ، قوانین معبد را شکسته است . مردم جاهل در غار افلاطون معبدیان گیر افتاده اند واز روی جهل اسیر . همه آنچه برایشان خلق شده را حقیقت می پندارند و با این تفاسیر مسیح که از دنیای خارج غار صحبت می کند و متفاوت تر از شنیده های مردم و فرماندهان سخن می گوید به کتمان کننده حقیقت و مجرم بودن محکوم می شود. زنده کردن مرده ها و بهبود مریضان را شیطانی و سحر و جادو می پندراند .
مسیح : اگر با شیطان سخن گفته ام بگویید که چه گفته ام و اگر نه چرا مرا می زنید ؟ ما کفرهایی که گفتیم را خواهیم شنید .
از لحاظ شیاطین هیچ کس نمی تواند منجی باشد . هر کس موفق شود مردم را فقط کمی به فطرتشان نزدیک کند محکوم به خرابکاری می شود و قبل از موعد ظهور و تبلورش در نطفه خفه می شود .
مسیح را نزد پیلات می برند که فردی دو دل است .
مسیح : هر کس حقیقت را شنیده است صدای مرا نیز شنیده است . من آمده ام تا حقیقت را ثابت کنم .
پیلات احساس می کند که مسیح مقدس است . پس وظیفه محاکمه وی را به هرود می سپارد .
یکی از مردم : چرا می خواهید این را بکشید در حالی که 5 روز قبل ورودش را به اورشلیم خوش آمد گفتید
جواب : اون یک جنایتکاره و ادعا می کنه که مسیحه
هرود از همان ابتدا مسیح را دیوانه می داند . دوباره به پیلات سپرده می شود . پیلات از کشتن مسیح می ترسد چون می داند یارانش برای خونخواهی خواهند آمد . قضاوت را به مردم از همه جا بی خبر می سپارد . بدون اینکه مردم آگاهی نسبت به ماجرا داشته باشند مسیح را در کنار یک دزد باراباس نشان می دهد و مردم به دلیل جو ساخته شده و تحمیلی مسیح را به شلاق خوردن محکوم می کنند . چون مسیح را در نتیجه تبلیغات کافر می دانند .
همان کاری که با همه مصلحان می کنند را کردند و مصلح را به جرم مصلح بودن شلاق زدند . شلاق زدن را هم به کسانی دادند که بی رحم اند و از هیچ چیز خبر ندارند . به حدی شلاق می زنند که وقتی از طرف پیلات سر می رسند ، آنها نیز این حد تنبیه را نمی پسندند .
فیلمساز ، همه را در مصیبت مسیح مقصر می داند . در حین شکنجه مسیح ، شیطان با کودکی دیده می شود به معنی ادامه راه حکومت شیطانی و تاریک ماندن دنیا .
مسیح : بعد از من همدیگر را دوست داشته باشید و برای رسیدن به پدر فقط به واسطه من خواهید رفت
زمانی که مسیح بر روی صلیب است سربازان با عصبانیت به وی می گویند : مگر ادعای پیغبری و مسیح بودن نمی کردی ؟ مگر خود را نجات دهنده نمی دانستی ؟ پس چرا خود را نمی توانی نجات دهی ؟ اگر مسیح بودی می توانستی . تو که می توانستی معبدی را سه روزه خراب کنی و بسازی نمی توانی از صلیب پایین بیایی .
نهایتا سربازی بی رحم سرنیزه بر سینه مسیح ع می زند تا کاملا از دنیا برود و کشته شود . این سرنیزه را هم با عنوان سرنیزه سرنوشت در روایاتشان دائما تکرار می کنند و در چند فیلم از جمله کد داوینچی به آن اشاره شده است .
البته این صحنه ها از لحاظ قرآن جزو تحریفات است . خداوند مسیح را نزد خود می برد و آن که صلیب کشیده شده مسیح نیست .
اسلام چنین قدرت نمایی شیطان را به کل کتمان می کند و به معراج رفتن مسیح را قبل از تصلیب عنوان می کند .
اسلام می گوید شاید رسالتی نیمه تمام بماند ولی مصلح کشته شدنی نیست . در بدترین حالت راهش ادامه خواهد داشت ولی آنان اصرار دارند که راهنمایان خدایی را کشته اند و می کشند و خواهند کشت
........................
قهرمان و نجات دهنده مقوله صرفا دینی نیستند . در هر اندیشه ای استثناهای کاملتر از بقیه ای هستند که نسبت به بقیه برتری دارند . می گویند همه رسالت دارند و به نسبت توانایی بیشتر و کمتر رسالت های اختصاصی بر دوش افراد قرار می گیرد . با یک گل بهار نمی شود ولی می توان امیدوار بود بهاری خواهد رسید و زمستان برای همیشه خواهد رفت.
اندیشه برتر است که قهرمان و منجی می شود . قدرت خدادادی بیشتر است که آدمها را برجسته تر می کند . شیطان و سربازانش سعی می کنند اندیشه های حقیقی و برتر را کنار بزنند که به چشم و گوش مردمان نرسد تا از فطرتشان دور بمانند . هدف این است جریان قیام کننده شکل نگیرد . همه چیز متکثر و فردی و کم قدرت شود . اندیشه ای بر ساختار حکومتی و جمعیتی قابل توجه شکل نگیرد . برای عملکردشان توجیهات مکرر پیش می کشند و تا حدودی موفق هم شده اند . هم اکنون همه توان شیطان بر خاموش کردن تفکر مهدوی متمرکز شده . برترین طرز فکر نامکشوف که اگر به بار بنشیند هیچ سلطه گری توان به بند کشیدنش را ندارد . در اشل جهانی سیاستمداران متوجه شده اند که نمود عینی تفکر برترمذکور بر دوش ایرانیان است . مقوله ای که در موردش صحبت می کنیم هیچ دخلی با ایدئولوژی های شنیده شده از جانب حکومت ندارد . اندیشه ای است که با مطالعه و تحقیق های شخصی کسب شده است . به زبان ساده بخواهم بگویم . دشمنی هایی که با ایران می شود کاملا مستدل و قابل پیش بینی و مسلم است . هم اکنون به نهایت خودش رسیده است . ایران مدعی پیامبری امروز جهان است . ایران ما از خودش رفتاری بزرگ نمایش می دهد . اصلا از سال 57 که انقلاب شد کشورمان برای قیامی بزرگتر دور خیز کرد . وقتی انقلاب شد مفسری غربی گفت که نگذارید امپراتوری ایران احیا شود .
قدرت طلبی با قهرمانی فرق دارد . ابوسفیان قدرت طلب بود . محمد ص قهرمان و مصلح . معاویه و یزید قدرت طلب بودند . امام علی و امام حسین ع قهرمان و مصلح . بحث مشخصی را مطرح می کنم . شیطان حامی قدرت طلبان است و خداوند حامی قهرمانان . ظاهرا شیطان موفق بوده و به واسطه قدرت طلبانش موفق شده قهرمانان را زمین بزند . ایران بزرگ و قهرمان ما قدمت 2500 ساله دارد . از هر لحاظ به کشورمان می نگریم قهرمان است . تمام تلاش ها برای زمین زدن این قهرمان است . مریضش می کنند . معتادش می کنند . تحریمش می کنند . تهدیدش می کنند تا اتفاقی که دلخواهشان نیست نیافتند .
پیامبر اسلام هم اگر از مکه هجرت نمی کرد به طریقی رسالتش ناتمام می ماند . ولی قسمت این بود که دین پیامبر خاتم اجرایی شود و شد . کاری نداریم جماعتی دین اسلام را دین اعراب معرفی می کنند . به دین اعراب فحش می دهند ولی با خود اعراب سعی می کنند دوستی کنند و جای بحثش هم نیست که در زمان عمر در فرایندی خشن وارد ایران شده است ولی خروجی موجود پذیرفته شدن دین اسلام در بین مردم کشورمان است . آن هم از نوع ایرانی اش . همه چیز های خوب و همه خوبی های فرهنگ های مختلف در طول تاریخ وارد ایران شده است . اینکه ایران ما قهرمان دوران جدید است نه توهم است و نه خیال . همینکه 12 سال است 5 1 قدرت سعی می کنند ایران را از ورود به سطح بالای مقام و جایگاه شایسته اش جلوگیری کنند قاطع ترین دلیل حقانیت و قهرمانی ایران است . اینکه از هفتاد سال پیش متوجه این موضوع شده اند و کشور کاذبی به نام اسراییل خلق کرده اند تا تهدید و ارعاب و ترساندن ایران را انجام دهد نشانه خوبی است که ثابت می کند هدفشان فقط جمهوری اسلامی نیست . همینکه فیلمی مانند 300 می سازند تا پادشاهان باستانی ما و سربازانش را همچون هیولا نشان دهد نشانه خوبی است که اثبات می کند هدفشان تخریب ایران است . کاشته شدن اسراییل در منطقه حکم همان شلاق زنان معبد پیلات است . این منطقه از گذشته ها مستعد پرورش انسانهای راستین خداست و همه روایات از ظهور منجی در این منطقه می گویند و هدف فقط خاموش کردن جنبش های آزادی بخش است . با اسلام عربستان اتفاقا دوست هستند ولی با اسلام ایران مشکل دارند . در 200 سال اخیر ایران به هیچ کشوری حمله نکرده و اتفاقا مورد تعرض قرار گرفته ولی ایران محور شرارت است و عربستان در تناقضی اشکار نه تنها دشمن نیست بلکه ارتباطات مادی ومعنوی با کدخدا دارد.
جنگهایی که راه می اندازند همه در راستای تخریب نسل های مستعد در اینده است . بی چون و چرا . بمبی که بر کشوری فرود می اید ممکن است نوزادی را بکشد که در اینده از فکر و استعدادش بهره ها برده شود ولی با این اختلافات و زدن و کشتن ها چنین رخدادی را منتفی می کنند
تا زمانی که جهل است سیاست مدار قدرت دارد . پس با هر آنچه انسانها را آگاهی دهد مخالفت می کنند .
قدیمی ترین فیلمی که دنیای سیاسی را غالب بر دنیای الهی نشان می دهد فیلم ده فرمان سیسیل ب دومیل است . ده فرمان داستان حضرت موسی است ولی مسلما هدف سازندگانش نشان دادن قدرت الهی موسی نیست . در طول فیلم اولا موسی فردی بسیار زمینی نشان داده می شود و فقط شعبده بازی می کند و .... همان رفتاری که با موسی کردند امروز هم می کنند . اینکه دائما حرف حق را مسخره می کنند تا به فساد بپردازند . فیلم نوعی عربده کشی سیاسی است . نمایش انکار حقیقت نه پذیرش ان . اینکه رسالت و پیامبری و ... خرافات و بی ارزشند . موسی موفق نشد پس کس دیگر هم نمی تواند . دنیا ذاتا شیطانی است و مالکش شیطان است . راه فراری نیست . همه مردم در برابر گناه نکردن عاجزند . خداوند طرفدار ندارد . این شیطان است که دائما در جنگها پیروز می شود . جهل بشر بزرگترین سلاح شیطان است . در فیلم تاکید خاصی بر صحنه آخر شده است . اینکه حضرت موسی پس از برگشت از بالای کوه سینا و آوردن ده فرمان می بیند که مردم دوباره به گناه پیوسته اند . موسی مردم بنی اسراییل را نفرین می کند . خشمی از موسی را شاهدیم که به صورت سند همیشه بیان کرده اند و عکس معروف این صحنه نیز نماد فیلم می باشد . این صحنه می گوید خداوند هم نمی تواند حریف شیطان شود و اینها پیام فیلم هستند .
شجاع دل فیلم دیگری از مل گیبسون است که البته قبل از مصائب مسیح ساخته شده بود و جوایز اسکار زیادی را هم نصیب خود کرد و انصافا هم فیلم دلنشینی است . قهرمان این فیلم ویلیام والاس غیوری است که از کودکی ظلم پادشاهان زمان را می بیند و این ظلم و جور تا بزرگسالی ادامه دارد و به اعدام بی رحمانه نامزدش ختم می شود .
ویلیام والاس تصمیم می گیرد هم انتقام خون نامزدش را بگیرد و هم به یکباره خون های ریخته شده اهالی دهکده را با قیامی بزرگ تسویه حساب بکند . چنین کاری را هم می کند و و انسانهای به تنگ آمده کم کم به وی می پیوندند و در چند جنگ ضربات سهمگین به امپراتوری خشن و وحشی بریتانیا می زنند . ولی در آخر دستگیر شده و به اشد مجازات یعنی زده شدن گردنش محکوم می شود و پایان به نفع شیطان تمام می شود
فیلم معروف دیگر گلادیاتور رایدلی اسکات است که اکثرا آن را دیده اید GLADIATOR
اینبار فیلمی خیالی ساخته شده است . ترکیبی از بن هور و اسپارتاکوس و ده فرمان و ...
ژنرال درباری به نام ماکسیموس راسل کراو است که پس از مرگ امپراتور با امپراتور جوان کمودوس جواکین فونیکس بیعت نمی کند . مورد نفرت وی قرار گرفته و تبعید می شود و به برده تبدیل می شود . زن و بچه اش به خاطر این طغیان گری کشته می شوند . وی به مرور از راهی دیگر به دربار اولیه راه می یابد . می شود برده گلادیاتور و به دلیل داشتن قابلیت های بالا و با از بین بردن حریفان به رقابت های بزرگ روم باستان راه می یابد . همه را از بین می برد و در آخر کمودوس را به مبارزه می طلبد. امپراتور قبل از مبارزه با زخمی کردن قفسه سینه ماکسیموس او را از کار می اندازد تا در مبارزه جانی نداشته باشد همان کاری که آمریکا قبل از حمله به هر کشوری انجام می دهد . مبارزه آغاز می شود و انتقام با کشته شدن امپراتور گرفته می شود ولی خود ماکسیموس هم می میرد .
امام علی ع را هم کشتند . امام حسین ع را هم . باقی امامان را هم توانستند منزوی . زندانی . تحریم کنند و رزومه بلند بالایی در این باب دارند که شیطان تا اینک موفق بوده است و اجازه نداده رسالت قهرمانان کاملا اجرایی شود. کسانی که مدعی اند مسیح را هم کشتیم مسلما بستر داستان هایی واقعی و رخ داده که به مردمشان می گویند غیر از این نخواهد بود .
پیامها این است : قهرمانان و منجیان و مصلحین موفق نخواهند شد و این دنیا دنیای غلبه شیطان است . ظلم و جور ادامه خواهد داشت و سیاست بر دین ارجحیت دارد . دین برای تخریب زندگی است ولاغیر. اگر هم می خواهد باشد فردی باشد و به اتحاد منجر نشود و در قلوب مردم جاری نگردد . دین با سیاست کاری نداشته باشد . عوام احمقند . ضعفا و فقرا باید له شوند . خوشبختی فقط مختص پولدارهاست . برای پیشرفت فقط باید دروغ گفت . به هیچ قهرمانی دل نبندید . هر کس برای مردم کار کند باید کشته شود و ترور شود و حذف شود . خلاصه اینکه مردم باید وابسته به قدرت طلبان باشند .
و این قوانین دنیایی است که دائما میوه ممنوعه می خوراند و ما را از بهشت برین دور می کند .
.ولی زهی خیال باطل . بهار می اید و زمستان می رود . اندکی صبر سحر نزدیک است . اینبار کار تمام است