73 - دفتر تنظیم (the adjustment bureau)
دفتر تنظیم ( adjustment bureau the) ساخته اول جورج نولفی است که بر اساس یکی از نوول های فیلیپ . ک . دیک ساخته شده است . داستانی علمی تخیلی که قصد دارد نظریه ای را با زبان سینما بیان کند . برای این منظور سیاست پیشه ای را به نام دیوید موریس ( مت دیمون ) به تصویر می کشد که آرزو دارد سناتور شود . با افشاگری هایی از زندگی خصوصی اش ریزش آرای هنگفتی پیدا کرده و از پیروزی در انتخابات باز می ماند و در این وانفسا با دختری به نام الیس سیلاس آشنا می شود و رابطه عاشقانه ای با او پیدا می کند . ولی به مرور متوجه می شود که زیر نظر است و از طرف گروه مرموزی تهدید به پاک شدن اطلاعات مغزش می شود مگر این که در مورد ادامه رابطه عاشقانه خود تجدید نظر کند و ....
فیلم تقریبا ساختار داستانی ماتریکس را دارد و در کل حرف همان فیلم را در بطن خود دارد . در این جا نیز قهرمانی داریم که می خواهد مختار و آزاد باشد و در قید و بند نباشد و چون با دیگر افراد پیرامونش متفاوت است و متوجه حقایقی فرا دید شده است تحت تعقیب است و مورد آزار و تحریم و سنگ اندازی قرار می گیرد . تمام قوت قصد قهرمان و خط تعلیق فیلم بر این مبنا است که قهرمان نمی خواهد زیر نظر جبر باشد و می خواهد همان کاری را بکند که باید انجام دهد .
فیلم دفتر تنظیم یک فیلم افشاگرانه و سیاسی - انتقادی محسوب می شود . به همین دلیل شغل سیاست پیشه گی را برای قهرمان انتخاب کرده اند که به سبک فیلمهای باری لوینسون افشاگری می کند و متوجه می شویم که هدف سازندگان فیلم ارتباط دادن دنیای جبری و مستبد مطروحه به دنیای سیاست است . در یکی از سخنرانی های دیوید موریس در مورد انتخاب لباس صحبت می شود . مثلا اینکه 7300 دلار هزینه کرده اند تا کارشناسی اعلام کند که چه کفشی پوشیده شود تا طبقه کار گر هم بپسندد .
در طول فیلم گروه مخوفی کلاه به سر می بینیم که تداعی ماموران زمان مک کارتیسم هستند که با بلک لیست سرو کار داشتند و همه آنچه از نظرشان مشکوک بود را حذف و دستگیر می کردند .
موریس در امتداد تعقیب شدن ها و گره گشایی ها با رییس کل روبرو می شود . یک دیالوگ جذاب بین دیوید و رییس گروه مخوف می بینیم که گره های بیشماری از فیلم هم گشاده می شود . سخن به جایی می رسد که دیوید از وجود خود می پرسد و اینکه مگر انسان مختار نیست ؟
رییس اعلام می کند که ما تشخیص می دهیم که مختار باشید و یا نه . آنچه که شمارا مجاب به مختار بودن کرده چیزهای سطحی هستند که تاثیری در روال رسیدن به تقدیر ندارد . در جایگاه خداگونه ای اعلام می کند که زمانی شما را مختار به زندگی کردیم که دنیای سیاه قرون وسطی را خلق کردید . کنترل زندگی تان را در دست گرفتیم و رنسانس به وجود آمد . دوباره اختیار به خودتان دادیم و جنگ های جهانی را موجب شدید . دوباره اختیار را از شما گرفتیم تا اینکه به صلح رسیدید .
البته اگر غیر مسحورانه به این دیالوگ ها بنگریم و تحت تاثیر ژست فلسفی گونه کلام رییس قرار نگیریم متوجه می شویم که این دیالوگ ها کاملا ایدئولوژی شیطانی دنیای غرب است که خود را قدرتی همسان خدا می داند و کنترل جهان را مختص خود می پندارد . نتیجه گیری این سخنان این است که همه درگیری ها و خشونت های صورت گرفته در تاریخ بشر مربوط به زمانی است که انسان مختار بوده و هر چه صلح است ( که نیست و دروغین است ) صدقه سری کنترل گروه مخوف و دفتر تنظیم است .
اگر منصفانه به فیلم بنگریم متوجه می شویم که فیلم به شیوه هنرمندانه ای تلقی سردمداران دنیای مدرن و مستبد امروز را آنالیز می کند و به تصویر می کشد . سیاست امروز ظاهری دموکراسی گونه دارد و در باطن به غیر استبداد و دیکتاتوری و خفقان چیزی ندارد . بشریت در طول تاریخ ، بیشتر از صلح ، در جنگ و استبداد و ظلم به سر برده است و اتفاقا صلح و روشنی اگر بوده صدقه سری پیروی از پیغمبران و مصلحان بوده است ( هر چند که کوتاه بوده است ) . قرون وسطی و جنگ های خانمان سوز و دیگر تاریکی های جهان صدقه سری افراط در قدرت طلبی است .
این فیلم مبنای داستانی خود را از نظریه باروخ اسپینوزا ( فیلسوف مشهور هلندی ) از خرد گرایان فلسفه قرن هفدهم می گیرد که می گفت : ما انسانها نه چیزی می آفرینیم و نه تصمیم می گیریم . آنچه ما را می جنباند و راه می برد نیرویی است که به کل از ما بیرون است و از دایره اختیار و قدرت ما خارج است . آنچه به عنوان اختیار می نامیم (( وهم )) است .
آنچه در ماتریکس دیدیم و در این فیلم گونه دیگری از آن را مشاهده می کنیم به نظر نگارنده تبلیغ سیستم استکباری نیست . به نظر من محملی به پا شده که متوجه پشت پرده سیاست ها شیطانی دنیای غرب باشیم . با دیدن این فیلم طرز تلقی سیاست مداران و تئوریسین های دنیای غرب را در مورد انسان و انسانیت متوجه می شویم . با مقایسه با دیگر افکار متوجه می شویم که ایده های مطروحه کاملا در نقطه مقابل انسان گرایی و اومانیسم مورد ادعای آنهاست .
در هر دو فیلم یک حکومت جهانی از نوع شیطانی می بینیم . بی عاطفگی و سردی در زندگی موج می زند ( در این فیلم و ماتریکس به غیر قهرمان شهری خلوت و ساکت می بینیم که در القای حس مورد نظر کمک شایانی می کند ) . در هر دو فیلم مامورانی می بینیم که از دم وابسته اند و سردمدارشان هم مختار نیست . حتی در این فیلم مشخص می شود آنکه رییس می دانستیم خودش زیر دست است و ادعا هم می شود که دست بالا دست وجود دارد .
در آن فیلم نیو اندرسون و در این فیلم دیوید موریس هستند که بر خلاف دیگر مردمانِ منفعل و بی هویت و مبهوت ، هدف دارند و برای رسیدن به هدف تلاش می کنند و سعی می کنند موانع را از سر را ه بردارند . البته غنای فلسفی وفکری ماتریکس به مراتب بیشتر از این فیلم است .
وقتی این فیلم را می بینیم متوجه می شویم که دین اسلام دقیقا بر این نکته توجه دارد که انسان مختار است و باید تابع فطرت پاک خدایی خود باشد . اگر تمام دستورات و احکام دین مبین اسلام را با تفسیرشان مطالعه کنیم متوجه می شویم که این دین دقیقا در جهت خلاف ساخته شیطان تجویز می کند . همه راه های این دین برای فرار از جبر و ظلم و استبداد است . دینی در برابر دنیا طلبان و گروه های مخوف است که آزاده مردی و مختار بودن را برای انسان می خواهد . چه جالب که هر کشور مسلمان تری ( حقیقی ) تحت تعقیب تر است . اگر کشورهای دنیای امروز را بنگرید به خوبی مشخص است که چه کشوری سردمدار این ظلم ستیزی و روشنگری است . مسلما کشوری مثل عربستان که دقیقا دوست و یار دنیای استکبار است مسلمان بودنش زیر سوال است .
تحت تعقیب بودن ، معیار سنجش خوبی برای حقانیت انسان هاست ولی اگر فرار های مجرمانه را لحاظ ندانیم . متوجه می شویم که تمام مصلحین و اکثریت پیغمبران از جبر زمانه خود فرار می کرده اند و دنبال سیستم جایگزین بوده اند .
شناخت سیستم های مخوف و غیر اسلامی که خواسته های شیطان را اجابت می کند نیاز به بصیرت آگاهانه دارد . دین اسلام در جای جای دستورات خودش بر خلاف سیستم های سیاسی پیروان شیطان پرونده سازی ، جاسوسی ، شنود و نفوذ به زندگی شخصی آدمها ، قدرت طلبی و وابسته سازی ، دخالت در امور دیگران و سنگ اندازی در روال زندگی اطرافیان را جرم دانسته است . دین اسلام فقط برای بیدار کردن فطرت خدایی انسان ها آمده است . در مقابل راهکارهای شیطانی ، ملاحظه ، لطف به همنوع ، عشق ورزی ، تسخیر قلوب ، عیون پروری ( در مقابل جاسوسی ) مساعدت و کمک به هم نوع را خواسته است .
خواسته نهایی ما برقراری حکومت الله بر زمین است . برای رسیدن به این خواسته آرمانی باید ابتدا به هدف ایمان داشت و برای رسیدن به هدف از موانع نترسید . در این راه مجبور به قانون شکنی های آگاهانه نیز خواهیم شد . قریب به اتفاق قوانین موجود در دست بشر غیر انسانی هستند و جبر را به ارمغان می آورند و آزادگی انسان را زیر سوال می برند . به نظرم امام خمینی ( ره ) بود که می فرمود : هر آنچه قانون است خوب نیست . هر آنچه خوب است قانون باید باشد .
برای اینکه بتوانیم سیستم های مخوف را در هم شکنیم، باید بسیاری از قوانین دست و پاگیر محدود کننده را که زنجیر وار دست و پای مردم را بسته است در هم بشکنیم . برای این منظور نیاز به خط شکن های با ایمان بیشماری هست که راه را برای دیگر انسانهای ضعیف تر از خود باز کنند . همه فرهنگ های مقاومت و استقامت و بصیرت بخش باید وارد کارزار شوند .
اگر دقت کنید همه مصلحان و پیغمبران قوانین زمان خود را یا شکسته اند و یا دور زده اند . حتی دانشمندان موفق هم زندگی عادی نداشته اند و برای رسیدن به هدفشان تماما قانون شکنی کرده اند .
مسلما تقدیر و سرنوشت آن چیزی نیست که دیگران می خواهند . تقدیر خواسته خداوند است که امکانات رسیدن به آن را نیز به ما عطا فرموده است . پس رسالت تعبیه شده در وجود خود را باید کشف کرده و بعد اجرایش کنیم . با این تفسیر دین اسلام قانون شکن ترین دین بشریت محسوب می شود و اتفاقا انسان های دیکتاتور هستند که برای غلبه بر مردم و کنترل شیطانی شان قانون تراشی می کنند .
( البته این قانون شکنی به هیچ وجه مترادف با آنارشیسم و اغتشاش و بی نظمی نیست . این آرمان زمانی رخ خواهد داد که انسان نیازی به قانون و کنترل نداشته باشد . مختار کامل باشد . احتمال گناه و خلاف و انحرافش به صفر رسیده باشد )
اگر انتهای آرمان خواهی اسلامی را ببینیم متوجه می شویم که در مدینه فاضله وعده داده شده ، قانونی وجود ندارد . فطرت انسانها جایگاه های اجتماعی را مشخص خواهد کرد و مردم تابع بی چون و چرای وجود الهی شان هستند .
چه خوب بود که سینمای پیشتازی بسازیم که حکومت الله را به تصویر بکشد و مدینه فاضله و سبک زندگی تکامل یافته اسلامی را پیش بینی کند و نشان دهد . در برابر دنیای مجازی و یک طرفه غرب که قصد تسخیر اذهان دارد ما قلوب را تسخیر کنیم و خودی نشان دهیم . مطمئنا مخاطبان زیادی این نگره را ترجیح خواهند داد و در رسیدن به این تقدیر بایسته و وعده داده شده کمک شایانی خواهد شد . توسعه ما در آینده به هیچ وجه با تقلید از غرب میسر نخواهد شد . این کلام مولای زمان است که راهی دیگر را برای رسیدن طلبیده است . حکومت اسلامی هیچ نقطه اشتراکی با حکومت سیاه و باطل غرب ندارد .