70 - مهر و عشق و بصیرت را از مشایی یاد بگیرید

اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس‌جمهور پس از 165 روز، شب گذشته سکوت خود را شکست و بمناسبت بزرگداشت حافظ پیامی را صادر کرد.
 
وی در ابتدای پیام خود آورده است که به نام خدا، به نام خدای زیبایی ها، به نام خدای انسان ها. فرصت مغتنمی است تا در این محفل انس ایرانی – آلمانی در مقام پاسداشت حافظ شیرین سخن، پیام آور عشق و نور و معرفت، سهمی داشته باشیم. امروز که حافظ، حلقه ی وصل است و ما را با صمیمیت و عشق گرد آورده است، بر این حقیقت آگاهیم که گرچه آدمیان همه طلوعی دارند اما فروغ آن ها یکسان نیست. فرهیختگانی هستند که هرگز غروب نمی کنند؛ ماندگار می مانند به یادگار. حافظ نیز پایدار و ماندگار است چون معلم عشق است و معلّمان عشق الزاماً عاشقند. حقیقتی که حافظ نیز آن را آشکارا فریاد کرده است.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق - ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما

در ادامه این پیام آمده است: عشق نزد حافظ، جان و حقیقت هستی است. عشق، ساز آفرینش را به نغمه در می آورد و آتش به نهاد هستی می زند. فهم حقیقت عشق در حوصله ی دانش بشری نیست؛ عقل را به حریم مقدس عشق راهی نیست:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد - عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افزود - دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد
نزد حافظ، عشق نردبان عروج آدمی است. با عشق می توان از خویش به درآمد و بلکه از تعلقات هر دو عالم. عشق دعوتی ست به شور و شعور و شکفتن و سوختن و جاودانه شدن.
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد - نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله ی عشاق مبادا خالی - که خوش آهنگ و فرح بخش نوایی دارد

مشایی در این پیام می افزاید: در ادبیات ایرانی عشق مقدس است و البته در ادبیات همه ی ملت های دنیا عشق مقدس است. کسی را به خاطر عشق نمی توان سرزنش کرد. زیرا آن جا که عشقی محقّق است دنیا در آنجا به مراتب بی پایه و بی قیمت است.
عاشق تسلیم رضای دوست است و متوکل به عنایت او.
آن چه او ریخت به پیمانه ی ما نوشیدیم - اگر از خمر بهشت است و گر باده ی مست
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری ست - راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

وی انتظار و طلب موعود، را از مفاهیم عمیق دیگری دانست که در تفکر و جهان بینی حافظ آشکار و پنهان موج می زند و گاه به رمز و گاه به استعاره و کنایه. اندیشه ی حافظ تبلور خواسته ها و نیازهای متعالی بشر است.
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید - که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
توفیق حافظ در رسیدن به زبانی آینه سان که در عین وفاداری به سنن ادبی، سرشار از خلاقیت و نوآوری است، حیرت انگیز و ستایش برانگیز است. در شعر وی هرکس به اقتضای حس و حال درونی به درک و دریافتی شخصی نائل می شود.

جانشین رییس جمهوری در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور ، فکر حافظ را زنده پویا و ریشه دار دانست و افزود: خروشی حماسی ست. شعر او بیت الغزل معرفت است. او به سبب انس مداوم با قرآن کریم، تأمل در متون عرفانی و درک محضر بزرگان دلسوخته ی روزگار خویش، به معرفتی غنی و عمیق از جهان و انسان دست یافته است. دیوان او که حاصل قریب شصت سال جهد و تدبر و رمزگشایی است،گنجینه ی تلفیق لطایف و ظرایف معانی است و دقایق و حقایق قرآنی. حکمت شاعرانه اش، چکیده معرفت عاشقانه اوست.

مشایی خاطرنشان ساخت: حافظ در مسیر درک خدا شاهراه را برمی گزیند. شاهراه رسیدن به خدا، انسان کامل است. انسان کامل، انسانی است که شایستگی جانشینی خدا را دارد. خداگونه است و زیر چرخ کبود، ز رنگ تعلق آزاد است. از زاویه ای دیگر، حافظ منتقدی اجتماعی و مصلحی بزرگ است که به مداوای جامعه ی بیمار می کوشد، ریاکاران را آماج طعنه های خود قرار می دهد؛ مردمان را به دوستی و درستی می خواند؛ از زهد فروشی بیزار است و تعلقات را مایه ی اسارت و ذلت آدمی می بیند. حافظ آزادی و آزادگی را ستایش می کند.

وی گفت : نظام هستی در اندیشه ی حافظ همچون دیگر متفکران عرفان مدار نظام احسن است. در این نظام گل و خار در کنار هم معنای وجودی می یابند؛ چراغ مصطفوی با شرار بولهبی ست و این همه به یمن نظر چمن آرایی است که به عنایت خویش برآفریدگان فیض وجود می بخشد:
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج - فکر معقول بفرما، گل بی خار کجاست؟
من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی هست - که از آن دست که او می کشدم می رویم

وی حافظ را ثمره ی ژرف و ریشه دار عرفان اسلامی دانست و خاطرنشان ساخت: عرفانی که مانایی حقیقی آدمی را در فنای فی الله جستجو می کند و بر آن است تا زنگار خود پرستی را در مکتب 'می پرستی' از سیمای جان بشوید. در چنین نگرشی ، هستی بیش از آن که حقیقتی بالذات داشته باشد، اشارتی و هدایتی به کوی دوست است. مقصد (چشم انداز) مرغان قاف پیما سرچشمه ی بقاست و سراب های دنیوی رضایت خاطر آنها را برنمی آورد. از این روی مرغان ملکوت، به جای آن که بر وهم خویش بتنند در جستجوی پروازند.

وی افزود: 'هم صحبتی' و 'لذت حضور' در پیشگاه دوست معنای عمیق زندگی است. هم در این مقام است که حافظ آواز می دهد:
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد - باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
آری؛ حافظ شیرازی زبان گویای ضمیر ناخودآگاه انسانی و نماینده شایسته ی فرهنگ بالنده ی اسلامی - ایرانی ست. شجره ی طیبه ای که ریشه در آبشخور قرآنی داشته و عطر گل های آن، سپهر این فرهنگ را آکنده و شاخسارهای پرثمر آن را در فضای ادبیات فاخر پارسی پراکنده است. بدون شک حافظ از درخشان ترین ستاره های فرهنگ فارسی ست. به جرأت می توان گفت تا امروز هیچ شاعری به قدر حافظ در اعماق و زوایای ذهن و دل ایرانیان نفوذ نکرده است.
حافظ ، شاعر تمامی قرن هاست و همه ی قشرها در کلام حافظ، سخن دل خود را یافته اند و به زبان او وصف حال خویش کرده اند.
یوهان ولفگانگ گوته (1832-1749 میلادی)، شاعر و نابغه ی شهیرآلمانی که بر قله ی ادبیات جهان تکیه زده است و سروده ها و نوشته هایی 'ساحرانه' و 'حکمت آمیز' دارد، شیفته ی خواجه شیراز می شود؛ بر او غبطه می خورد؛ با شهامت سر تحسین فرود می آورد و نام حافظ را به تکرار به زبان جاری می سازد، تا با بازگویی نام معجزآسای 'حافظ' به جام ازلی کلام دست یابد و همچون او غزل سرایی کند.
ای حافظ ! هم چنان که جرقه ای برای آتش زدن و سوختن شهر امپراتوران کافی ست، از گفته ی شورانگیز تو چنان آتشی بر دلم نشسته که سراپای این شاعرآلمانی را در تب و تاب افکنده است.

جانشین رییس جمهوری در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور تصریح کرد: 'ای حافظ! سخن تو همچون ابدیت، بزرگ است، زیرا آن را آغاز و انجامی نیست. کلام تو همچون گنبد آسمان، تنها به خود وابسته است و میان نیمه ی غزل تو با مطلع و مقطعش فرق نمی توان گذاشت، زیرا همه آن در حد جمال و کمال است. تو آن سرچشمه ی فیاض شعر و نشاطی که از آن، هرلحظه موجی از پس موج دیگر بیرون می تراود. دهان تو همواره برای بوسه زدن، طبعت برای نغمه سرودن و گلویت برای باده نوشیدن و دلت برای مهر ورزیدن آماده است.

رئیس دفتر رئیس‌جمهور یادآور شد: اگر هم دنیا به سرآید، ای حافظ آسمانی! آرزو دارم که تنها با تو و در کنار تو باشم و چون برادری، هم در شادی و هم در غمت شرکت کنم. همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم، زیرا این افتخار زندگی من و مایه ی حیات من است. گوته در این گستردگی و ژرفاپذیری روح خود، از حافظ با نام استاد یاد می کند. از او می خواهد که گوته را ببخشد و اجازه دهد لحظه ای در بزم عشق حافظ بنشیند، حافظ را بنگرد، اجازه دهد در پی او روان شود و خویش را از وادی خطر برهاند و به سر منزل سعادت برساند. حیرت آور است اما حقیقت دارد. گوته در این وادی سرگشته و حیران است. با افتخار، لقب 'مریدی' حافظ را نصیب خود می سازد تا از این سرگشتگی رهایی یابد. دیوان شرقی' گوته را پیش رویتان بازخواهم کرد، آن جا که گفت: 'حافظ! خود را با تو برابر نهادن جز نشان دیوانگی نیست... با این همه، هنوز در خود جرأتی اندک می یابم که خویش را مریدی از مریدان تو شمارم. براساس آنچه که خبرگزاری دولت منتشر کرده مشایی در ادامه پیام خود می‌گوید: حافظ برای گوته روحی تازه، دنیایی تازه و شور و شوقی تازه به ارمغان آورد. او را با روح واقعی شرق، زیبایی فلسفه و ذوق و حکمت ایران آشنا کرد.

مشایی در ادامه پیام خود به مراسم بزرگداشت حافظ می‌افزاید: گوته بعدها از دریچه ی چشم حافظ به ایرانیان می نگرد و خصیصه های شعر و ادب و ذوق و هنر را در مردمان این سرزمین می بیند؛ آنجا که می گوید: 'این خصایص عالی تنها متعلق به شعرای این کشور نیست، بلکه می توان گفت که اصولاً همه ی افراد ملت ایران با ذوق، نکته سنج و هوشمندند. تاریخ گذشته و داستان های ملی این کشور به خوبی نشان می دهد که چگونه گاه شعر یا سخنی دلپذیر که فی البداهه گفته شده، خشم پادشاهی مقتدر را فرو نشانده و جان عده ی بسیاری را خریده است ...

وی آورده است: آری، ایرانیان همیشه پیام های الهی و انسانی داشته اند. آن ها بین پیام الهی و پیام انسانی هم تفاوت قائل نبوده اند. ایرانی در همه جا از پایه گذاران اصلی تمدّن بشری بوده است. در بین همه ی ملّت های مسلمان، این ایرانیان بودند که حقیقت و جوهر اسلام را از صورت و ظاهر و پوسته جدا کردند. 'امروز ملّت ایران با انقلاب اسلامی اش به دنبال یک حقیقت بیشتر نیست؛ وآن این است که در جایگاه متعالی و بلندی که شایسته ی مردان و زنان ایرانی ست در مقیاس جهانی حضور پیدا کند. امروز ملّت ایران می خواهد با استفاده از ذخیره ی گران بهای فرهنگی خود، به مأموریت تاریخی اش عمل کند.'

رئیس دفتر رئیس‌جمهور با بیان اینکه ایران و ایرانی می خواهد پرچم دار صلح باشد؛ می خواهد پرچم دار عشق باشد، گفت: امروز در این جا شأن و مقام حافظ، یک پرچم صلح است و این جمع از سر عشق و برای تجلیل و تکریم عشق گرد هم آمده اند چرا که از حافظ هرچه ظاهر می شود مودّت است و دوستی و مروّت است و مدارا.
امروز در جهانی که بحران سراسر آن را فرا گرفته است ایران و ایرانی مصمم است پیام صلح، عشق، دوستی و مهرورزی را رساتر از پیش فریاد برآورد. و چه فرصتی مغتنم تر از این روز بزرگ که به نام شاعر عشق نام گذاری شده است.

مشایی در ادامه پیام خود می‌آورد: ایرانی عاشق به دنیا آمده و عشق را فراموش نمی کند و همواره سروده است:
دست در دست هم دهیم به مهر - میهن خویش را کنیم آباد و امروز جامعه ی ایرانی و آلمانی می توانند بگویند:
دست در دست هم دهیم به مهر - تا جهان بشر کنیم آباد

69 - مردم فاسد نیستند . مغز خودتان فاسد است

آقای شریعتمداری نطقی کردند جانانه و مثل همیشه استقبال از رهبری را به اسم اعتقادات خودشان زدند و این حرکت را پیامی به هاشمی و رییس جمهور و مشایی دانستند . چه جالب که جماعتی که تماما برای انقلاب هزینه سازی می کنند و با تحقیق علمی رفتار و سخنانشان می توان ثابت کرد که بیشترین کدهای دشمن شاد کن ارائه می دهند بدون هیچ ادله ای دولت دهم و احمدی نژاد را به این مسائل محکوم می کنند .

از کی تاحالا حمایت از رهبری مخالفت با رییس جمهوری است ؟ همین مسئله را بررسی کنید تا متوجه شوید چقدر این جماعت تکفیری نامرد و بی انصاف هستند . دقیقا درحال وارونه سازی حقیقت جامعه اند . دقیقا همان کاری که صهیونیست ها می کنند . اینکه حقیقت کتمان شود و واقعیتی خودساخته را به خورد پیروان زود باور خود می دهند .

البته بماند که روزنامه کیهان هم اکنون دوران اضمحلال و سقوط محبوبیت پوشالی سابق را طی می کند و به عنوان رسانه دروغ پرداز و افراطی خواننده پروپا قرص خود را از دست داده است .

در ادامه مطلبی را بگویم پیرامون فرج الله سلحشور که قرار بود 4 فرزندش را در راه احمدی نژاد قربانی کند و وی را مالک اشتر علی زمان می دانست .

مگر نگفته اند مومن بصیرت دارد ؟ پس چرا آن زمان که قرار بود آرمانهای انقلاب توسط جریان موسوم به سبز از میان برود مواضع خود را صراحتا اعلام نکردند ؟ این جماعت که به مالک اشتر علی زمان رحم نمی کنند با علی چه خواهند کرد ؟

اراجیف اخیرشان که سینمای ایران را فاحشه خانه دانسته اند ادله ای است بر ذات مشکل دار این جماعت که به هر قیمتی سعی می کنند عقاید خودشان را بیان کنند . البته دلیل دارد . وقتی رییس جمهور امکانات رانت گونه به این جماعت نمی دهد مشخصا انحرافی شمرده می شوند . رییس جمهور مملکت باید امکانات مفت و مسلم بیت المالی بدهد تا مالک اشتر علی زمان بماند . کسی که ناموس سینمای خود را فاحشه می داند مسلما ذات سیاهی دارد که نقطه سفیدی را  در این سینما نمی بیند .

مشایی افتخار می کند که با هدیه تهرانی عکس انداخته و از اینکه وی را خانم باز معرفی کنند هم ناراحت نیست ( توسط یکی از جوانان بسیجی صراحتا در تلویزیون گفته شد که مشایی عاشق خانم های سینما است )

هر چه هست بهتر از بعضی هاست  در پشت صحنه یک فیلم اصولگرایی هزینه میلیاردی  به بازیگر زن خود حمله ور می شوند جهت ارضاء و مشت نوش جان می کنند و سه روز فیلمبرداریشان تعطیل می شود . 

68 - بیکار ننشسته ام . به نوجویی و حقیقت یابی مشغولم .

هر چقدر بزرگتر می شوم و بینشم نسبت به قبل کاملتر می شود همچون دکترمحمود عزیز تر از جانم  از مصائب بیرونی و پیرامونی کمتر عصبانی می شوم . من هم سکوت را ترجیح می دهم . در برابر چشمان خود تمام بد طینتان و بدخواهان راه خدا را در حال سقوط می بینم و آنانکه بر اصولشان پافشاری کرده اند رخ به رخسارشان بازگشته و پر پرواز یافته اند و به بلندی صعود می کنند .

چه خوب است که رضایت در قلوب همه آنانکه پاکی را سرمشق زندگی قرار داده اند می بینم و عصبانیت و بغض و کینه را هر روز بیشتر از دیروز در بدمن های پیرامونم مشاهده می نمایم .

باز برای چندمین بار رییس جمهور مملکتم که خدا همچون موهبتی وی را به ما داده است با خنده های امیدوار کننده اش امید را در دل مستضعفین زنده کرد  و خیل عظیم کسانی که شبهاتی را صدقه سری اراجیف ابلهان پیدا کرده بودند را به آینده خوش بین کرد .

بغز گلویم را فشار داد زمانی که دکتر به اتهام فاسد بودن دولت پرداخت و گفت . ما فاسدیم ؟ ما که با نان حلال پدر و مادرمان بزرگ شده ایم ؟ حتی به دولتهای قبلی که انتقاد وارد است تهمت فاسد داده نمی شود . فقط و فقط سر اینکه این دولت مدعی پاکی شده باید فحش و ناسزا بشنود ؟

مسلما در این راه نیوزهای قارچ گونه بی صاحبی مقصرند که دقیقا همچون سیستم گوبلزی به قدری بر جهل و نادانسته های خود پا می فشارند تا واقعیات را قلب کنند .

چه حق گفت دکتر محمود کشورمان که در نیویورک اکثریت سوالهای خبرنگاران دشمن همان چیزهایی است که سایتهای داخل کشور طراحی می کنند . امام بزرگ کجایی که ببینی ایده از ما شده و اجرا از دشمنان قسم خورده نظامی که بر پا ساختی . برنامه پارازیت دقیقا خوراکش را از جریان اصولگرای مثلا حافظ انقلاب می گیرد . چه جالب هم نوا شده اند اینوری ها و اونوری ها .

آنانکه در آمد حرامشان قطع شده به عربده کشی مزمن رسیده اند  . سایتهای کذایی شان بین این همه دستاورد سفر هفتمین باره که جرئت رفتن نیم بارش را هم ندارند به هیئت صد نفره گیر داده اند . احمق ها نمی دانند که برای دفاع از جبهه مستضعفین در برابر استکبار صد نفر هم کم است . اگر خانواده رییس جمهور مشکل است چرا تعداد صد نفر را پشت بند خانواده می گویند ؟ معلوم است . چون باید به  دشمن دزد و قاتل کد دهند تا  دایه عزیز تر از مادر شود و بگوید احمدی نژاد با 100 نفر از خانواده اش به سفر نیویورک آمده است .

جماعت دزد مال مردم خور داخلی که که حقیقتا دوبی کیش رفتن برایشان خز است و البته چون کسی آنها را نمی شناسد دیسکو ها را هم قرق می کنند به سفر کاری رییس جمهور گیر می دهند و حساب بیت المال می کنند . احتمال نمی دهند این جماعت اندک خانواده با کدام پول رفته باشند ؟ یک کلمه نمی گویند نیویورک که برای گردش نرفته اند . آنان چه فکر می کنند  وما چه که اعتقاد داریم این خانواده رفته اند تا مبارزه حقیقی بزرگ خاندانشان که بزرگ مملکتمان هم هست را ببینند . رفته اند تا تمسخر و هجمه غرب را هم جمیعا به جان بخرند . رفته اند تا نظاره گر حرکت علی وار پدرشان باشند که همچون مولایش به دل دشمن زده و علیه خودشان بیانیه می خواند  .

اختلاسی را که خود سیستم کشف کرده و به قول دکتر خودش جای شکر دارد بدون دلیل مثل همه نامردی های قبلی به دولت و جریان موسوم به انحرافی نسبت می دهند . جریان انحرافی هم بساطی شده است . دزدان هم برای انحراف اذهان تقصیر ها را به آن نسبت می دهند  .

چه سریع هم تشخیص می دهند و خود را هم مبرا می دانند . خود از جادو جمبل و چراغ جادو جن و پری بهره می گیرند و مقصر را قبل از تشکیل پرونده می شناسند و دیگران را به جنون و شعبده محکوم می کنند . حرکتشان همچون دایی جان ناپلئون شده که هر بلایی وارد می شد می گفت کار کار انگلیسی هاست .

چه جالب که دکتر اندکی سکوت را شکست و ذره ای افشاگری کرد و اگر شدت می داد و ادامه اش را دنبال می کرد خدا می دانست چه ها می شد  . دکتر بهتر از هر کسی می داند که مخالفان دخالت دولت در امور بانکی چه کسانی اند . اگر مخالفت نمی شد اختلاسی هم صورت نمی گرفت . همانهایند که دست پیش گرفته اند که به اصطلاح پس نیافتند .

طبق پیش بینی ها هجمه ها فردای سخن ها بیشتر شد . دقیقا همانند رسانه های غرب عمل می شود و برای اینکه آن امید شب قبل در قلوب مردم رسوخ نکند به تلخی افکنی و سیاه نمایی و کتمان نور می پردازند .

مدتی مشغله داشتم و زین پس هم دارم . ولی سعی می کنم این سنگر خود ساخته را حفظ کنم و از حقانیت محافظین واقعی انقلاب دفاع کنم . این را می دانم که گذر از جهل و تاریکی رو به اتمام است . ماه از پشت ابر بیرون می جهد و رو سیاهی به زغال خواهد ماند .


67 - خانه سینما چی کاره است ؟

خانه سینما به جای اشک تمساح ریختن برای حقوق از دست رفته یک سری آدم ناشناس که به اصطلاح مستند ساز هستند . لطفا به دور تا دور خودش نگاه کنه . هنرمندایی که همه می شناسنشون و با خاطرات آثارشون زندگی کردند و الان چرخ زمونه زمین گیرشون کرده و محتاج توجه اند . 

 اگر خانه سینما ( لانه جاسوسی سینما ) واقعا به فکر سینما است . وظایف غیر سیاسی خودش رو پیگیری کنه . اینقدر نَگه بودجه نداریم . اگر نیتش درست بود و کاملا برای نجات سینما بود خدا لعنت کنه اون مسئولی که کمکش نکنه .

قبلا هم گفتم سینمای ایران به خانه نیاز نداره . دو دهنه مغازه نیاز داره .