جرزن تر از بنی اسرائیل

رضا جعفری در فیسبوک نوشت:

یعنی بعد از قوم بنی اسراییل جماعتی جرزن تر از اصلاح طلبا رو زمین نیومدن...
زمان احمدی نژاد میگفتن دلار باید برگرده به 1000تومن الان رییس بانک مرکزیشون میگه دلار بیاد زیر 2800تومن به ضرر اقتصاد مملکته!
زمان احمدی نژاد بین مردم رفتن میشد کار پوپولیستی بعدا تو مترو فیلم تبلیغاتی ساختن عارف و فیس بوک بازی ظریف شد نشانه مردمی بودن!
زمان احمدی نژاد رای 90درصدی روستاها به احمدی نژاد میشد سیب زمینی پرستی زمان روحانی رای 100درصدی بعضی از روستاها بهش شد افزایش عقلانیت سیاسی!
زمان احمدی نژاد اگر یک وزیر بخاطر اینکه با مرتضوی رابطه داشت استیضاح میشد نشوندهنده استقلال مجلس بود زمان روحانی گفتن به شما چه که فلانی 88رفیق کی بوده تخصص را دریابید!
افشاگری علیه مدرک تحصیلی مرحوم کردان شد دفاع از حق مردم افشاگری علیه مدرک رهنورد شد بی اخلاقی سیاسی و ناموس گرو گرفتن در میدان رقابت!

برسد به دست زیباکلام!

جناب آقای زیباکلام ـ با سلام
مهر ماه سال گذشته ابوی اینجانب متاسفانه عمرشان را دادند به شما و به سرای باقی شتافتند!
خدا اموات شما را بیآمرزد و هر چه خاک آن مرحوم است بقای عمر جنابعالی باشد.
خدا بیآمرز بازنشسته نیروی هوائی ارتش شاهنشاهی بود. در قسمت RPC مسئولیت نگهداری و تعمیر و آماده سازی هواپیماهای جنگی برای پرواز را به عهده داشت. روزی در محل خدمت قطعه ای از قطعات هواپیما از دستش به زمین افتاد و یکی از مستشاران آمریکائی حاضر در محل (!) ابوی را مورد مواخذه قرار داد و آن خدابیآمرز هم نگذاشت و نه برداشت و با کوبیدن یک سیلی به گوش آن اجنبی بر سرش فریاد زد که:
به تو چه!؟ مملکت خودمه و اینم (قطعه هواپیما) مال خودمونه. اصلاً می خواهم بشکنمش. به شما چه ربطی داره!؟
خدا بیآمرز بخاطر این جسارت یک هفته بازداشت شد و بعد از آزادی توسط فرمانده پایگاه (تیمسار ص) احضار شد و با توجه به شناخت تیمسار از حُریت ابوی دلسوزانه ایشان را نصیحت کرد که:
سید می فهمی چی کار می کنی!؟ مملکت مال این آمریکائی هاست اونوقت تو برای اونا شاخ و شونه می کشی!؟ سرت رو بنداز پائین زندگیت رو بکن!
علی ایحال این خاطره را گفتم تا خدمت جنابعالی معروض دارم:
جناب آقای زیباکلام
مرقومه شریفه شما در مورد ضرورت واگذاری انرژی هسته ای بدلیل نارضایتی «کدخدا» رویت شد. محترمانه به آن «کدخدا» بفرمائید:
بهمن ماه 57 در این مملکت انقلابی صورت گرفت که بعد از آن ایرانیان مصمم شدند استقلال خود را به بهای «دست تفقد شما بر سرشان» در معرض حراج نگذارند و دیگر قد رعنای خود را با مکیال مُعـَوَج شما گـز نکنند!
لذا بقول ابوی به ایشان بفرمائید:
«به شما چه؟»
اصلاً ما می خواهیم مملکت مان را با دست خود آتش زده و به دریا بریزیم! به شما چه ربطی دارد!؟ از چه زمانی شما دایه مهربان تر از مادر برای ایرانیان شده اید؟
چرا باید دروغ های شما بابت انرژی هسته ای مسالمت آمیزمان را پذیرفته و موظفیم به اسم تامین اطمینان خاطر بابت آن دروغ ها، باج خواهی تان را گردن نهیم!؟
جناب زیبا کلام به «کدخدا» بگوئید:
سایه نامبارک خود را از طریق تحریم ها از سر ملت ایران «لطفاً» کم کنند و بی جهت و بیش از این موجبات کراهت ایرانیان از خود را تعمیق نفرمایند!؟
الباقی بقای عمرتان (!) ایرانیان خود بلدند در سایه نبود شرارت «شما» مشکلات شان را راساً حل کنند!