می آید بهار   زنده باد بهار

رییس جمهور پیام نوروزی امسال خود را اینچنین پایان داد :

امسال یک فراز مهم از عزت آفرینی ملت ایران، عرصه انتخابات است. انتخابات صحنه اعمال اراده ملت و متعلق به ملت است که قانون اساسی به عنوان مهمترین میثاق ملی آن را به رسمیت شناخته است. کشور باید با تکیه بر اراده ملت اداره شود.کشور متعلق به ملت و میزان رأی ملت است.

انتخابات ریاست جمهوری بالاترین نماد مردم‌‌سالاری و نقطه اوج آن است. اراده آحاد ملت برای انتخاب یک نفر، به عنوان نماینده همه ملت، متجلی و متمرکز می شود.

یک انتخابات پرشور و با مشارکت نزدیک به صددرصدی و انتخاب یک رییس جمهور با رأی قاطع و بالای ملت است که همه معادلات داخلی، منطقه ای و بین المللی را به نفع ملت ایران و دیگر ملتها و به نفع عدالت و صلح و محبت و آزادی دگرگون خواهد کرد. از این جهت یک مسئولیت تاریخی و تعیین کننده بر عهده مردم و مسئولین است.

انرژی عظیم ملت که تجلی قدرت خداست به طور متحد و هدفمند آزاد می شود و همه مناسبات را اصلاح و موانع و فشارها و مشکلات را برطرف خواهد کرد. بطور طبیعی در نوع نگاه و برنامه و سلایق داوطلبان و گروههای مختلف تفاوت وجود دارد.

تصمیم گیر نهایی ملت است. همه سلایق و برنامه ها عرضه می شود، اما ملت تصمیم می گیرد و با انتخاب خود راه آینده را معین می کند.همه باید تابع تصمیم ملت باشند.

امام راحل عظیم الشأن فرمودند که فقط یک رأی دارند و حق انتخاب با ملت است. مقام معظم رهبری نیز فرموده اند که فقط یک رأی دارند و حق انتخاب با ملت است. همه باید به حق ملت احترام بگذارند. دولت به عنوان برگزار کننده انتخابات، بدنبال انتخاباتی پرشور و شکوه و حداکثری و نهایت سلامت است.

همه برای تحقق این هدف مسئولند و باید از یک سو انگیزه های سازنده را تقویت کنند و از سوی دیگر از هر سخن و اقدامی که موجب کاهش انگیزه آحاد ملت می¬شود به شدت اجتناب نمایند.

اینجانب شخصاً نهایت حساسیت را به کار خواهم برد و همچنان که بارها و بارها به مسئولین استانی و غیر استانی گفته ام از کوچکترین تخلفی اغماض نخواهم کرد.

من به آینده بسیار امیدوارم و مطمئنم که ملت بزرگ قله افتخار دیگری را فتح و عظمت خود را بار دیگر آشکار خواهد کرد.اما کلام آخر درباره بهار و نوروز است.

بهار آیت بزرگ خداوند و نشانی از حیات طیبه است. انسان برای زندگی بهاری و در بهار سرشار از زیبایی، بهار توحید و عبودیت و آزادی و بهار عدالت و عشق و کرامت خلق شده است.

همه پیامبران الهی و صالحان به دنبال شکوفایی حقیقت انسان و رساندن او به انسانیت اصیل و بالاترین مدارج هستی بوده اند.

متاسفانه تا کنون آنچه بوده عموما زمستان بی عدالتی و بداخلاقی و جهل و تحقیر انسانها بوده است.

بشریت هنوز طعم بهار انسانی را که در قامت بلند و نورانی انسان کامل، امام عصر(ع) متجلی است نچشیده اند. هر نوروز یک میعاد و تجدید میثاق موحدان و عاشقان با بهار، البته در سطحی بالاتر و افقی وسیع‌تر است. شادی همگانی و نرمی قلوب و جوشش محبت و عشق در لحظه تحویل سال بهترین نشانه از حضور و عنایت گل سرسبد هستی و عینیت عشق و محبت، یعنی امام زمان علیه السلام به همه نوروزیان و بهاریان و همه ملت¬ها، اقوام و نژادها است.

ملت ایران هزاران سال به دنبال بهار حقیقی بشریت بوده است و با برپایی جشن آسمانی و انسانی نوروز هر ساله در فضایی از ایمان و عطر گل نرگس و قرآن و عشق، عهد خود را با بهار و برای رسیدن به بهار تجدید می¬کند.

هفت سین ایرانی و رنگ و مشخصات پرچم ایران هم جلوه ای از بهار حقیقی و خواست تاریخی ملت ایران برای رسیدن به بهار است.

نوروز یک سرود است، سرود زیبائی. نوروز یک ترانه است، ترانه مهربانی . نوروز یک سروش است، سروش آسمانی . نوروز یک درود است، درود بر بهار انسانی:

سلام بر تو ای بهار انسان ها سلام بر تو ای خرّمی دوران ها

توسرآمدی، سَروَری، سَیّدی، سالاری چهار"سین" از هفت "سین" ایرانی

تو سبزی، تو سرخی، تو سپید تو خود بهار عشقی و هفت"سین" امید

"سین"، سبز، ریزش خزانه، رویش جوانه؛ در پایش زمینه، در زایش زمانه

"سین"، سپید، زلال جلوة "بود"؛ نمایش هَمایش هستی، عشوة "وجود"

"سین"، سرخ، روی گونه، پای لب؛ بوسة‌ یک جان عاشق، جسمِ تب

تو رنگِ سرخِ حسینی ، ترانة‌ وفا؛ سپید چو روی ماه، مدیحه‌ زهرا(س)

تو رنگ "علی" را دوست می داری؛ منم کنار سبزینة دلت جاری

توسرخی، سفیدی، سبز می مانی تورنگ رایت مردمان ایرانی

زمانه ترا صدا می کند بشنو! به قصیدة‌فریاد و غزل های پنهانی!

السلام علیک یا رَبیَع الاَنام و نَضْرَةَ الاّیام

بار دیگر فرا رسیدن نوروز دل انگیز باستانی را تبریک عرض می کنم. پاسداشت آئین الهی - انسانی نوروز، فریاد"زنده باد زندگیِ" ملت¬هایی است که در پرتو معرفت ایرانی، حقیت توحید الهی و مهر محمدی(ص) را جستجو می کنند. لحظة‌ تحویل سال، لحظة‌تجدید میثاق با تک سوار عشق و حقیقی-ترین بهار هستی، موعود امم و منجی بشر است. غریو بلندی که زمین و زمان از زمزمة‌ انسان پژواک می¬دهند که

" می آید بهار" که؛ زنده است یار، که؛ "زنده باد بهار"

سال حماسه ی اقتصادی    حماسه ی سیاسی

سال 1392 

بر عموم مسلمانان و ایرانیان جهان

 و  همه

 ایران دوستان

 و

 ولاییان واقعی

 و

 پیروان حقیقت

 و

 خواستاران صلح و دوستی داخلی 

مبارک باد 

280 - دکتر احمدی نژاد : اراده مردم تعیین کننده است

حمید خانی پور : اخیرا شریعتمداری در سر مقاله موهن دیگری اراجیف جدید ذکر کرده اند  و قبل از شورای نگهبان رد صلاحیت شوندگان اینده را پیش بینی هم کرده اند  . به امید روزی که محاکمه عادلانه و اسلامی در مورد ایشان اجرا شود باید گفت که به واقع ملت ایران جواب دندان شکن زیاده گویان داخلی  و مستکبران وطنی را خواهند داد  . به فرض که مثلا رحیم مشایی  و هر نامزد مورد حمایت رییس جمهور رد صلاحیت شود که امکان ندارد ( هزینه های بسیار هنگفتی را متوجه نظام خواهد کرد ) ما به عنوان پیروان ولایت و دوستداران نظام و دست پرورده های تفکر احمدی نژاد  و مشایی در انتخابات به صورت پر شور شرکت خواهیم کرد . وقتی نتیجه انتخابات اعلام شود مشخص خواهد شد که چه کسی مردمی تر است . مثلا فرض کنید مشایی رد صلاحیت شود  و در بین نامزد ها نباشد . آن وقت نتیجه انتخابات این خواهد شد  . رای باطله 35 میلیون 

............................................

دکتر محمود احمدی نژاد گفت : انتخابات حق ملت است و ملت انتخاب خود را انجام خواهد داد و هیچ کس، حتی سیاست بازانی که قصد دارند به هر قیمتی رقبای خود را حذف کنند، حق ندارند این حق را از ملت بگیرند.

وی تاکید کرد: همه باید توجه داشته باشند که کسی حق ندارد علیه هیچ یک از آحاد ملت، توهین، افترا و تهمت بزند و این کار خلاف شرع، قانون و نقطه مقابل حرکت انقلاب و خیانت به ملت است و ملت هرگز چنین اجازه ای را به کسی نخواهد داد، چون انتخابات متعلق به ملت است.

رییس جمهور تصریح کرد: اراده مردم تعیین کننده است و بدون تردید انتخابات پرشکوه و روی کار آمدن رییس جمهوری با رای بالا، همه معادلات را حتی در سطح جهان تغییر خواهد داد.

احمدی‌نژاد افزود: امروز چشم جهانیان به ایران است که چگونه از این راه عبور خواهد کرد.

وی تصریح کرد: دولت به دنبال ایجاد فضای سالم برای برگزاری انتخابات باشکوه در کشور است و بدون تردید هر کس غیر از این فکر کند، ضرر کرده و دنیا و آخرت خود را از دست می دهد.

رییس جمهور تصریح کرد: هیچ مسئول اجرایی در بدنه دولت حق ندارد علیه فردی مطلبی بیان کند و در عرصه انتخابات دولت صرفا امانتدار مردم بوده و به دنبال رعایت احترام کامل و رعایت قانون برای همه است.

احمدی‌نژاد گفت: اتفاقات درخشانی به نفع اهداف متعالی در راه است و یقین داریم که اراده الهی جاری خواهد شد؛ امروز همه به دنبال عدالت، توحید، عشق و حکومت جهانی و عزت هستند و این عین پیروزی است.

رسوایی با ده نمکی آمد

با تشکر از دوست خوبم حمید لازمی

نگارنده از انتهای سال 87 که این وبلاگ را افتتاح کرده است بعد از یک نقد و نظر کوتاه در مورد سریال معروف لاست ، نگارش متون متعددی در مورد اخراجی ها 2 را آغاز کرده است و به عبارتی با اکران عید 88 اخراجی ها 2 که منجر به فروش حدود 9 میلیاردی این فیلم شد ورود به فضای اینترنتی را افتتاح کردم و در نتیجه میتوانم بگویم  مسعود ده نمکی و آثارش که در مورد اغلبشان  نوشته ام بخش تفکیک ناپذیر دید سیاسی  و هنری بنده محسوب می شود . طبق قسمی که برای خصوصیات این وبلاگ خورده ام ( در گوشه سمت چپ قابل دیدن است ) به سینما با نگاه دینی می نگرم و سیاست را دقیقا دیانت می دانم و پیگیری های ایدئولوژیکی  خودم را دارم و عکس  و سر تیتر وبلاگم فریاد  می زند که آرمانم با چه تفکری دست یافتنی است و به قول بچه های جنوب شهر مخلص هر کس که در تقویت دیدگاهم نقش ایفا کند هستم و در این راستا ده نمکی جزو موثر ترین ها بوده است .

از اخراجی ها یک که فقط دیده بودمش  و بعدها در موردش نوشتم خوشم می آمد و این فیلم جزو آثار تلنگر زننده ذهن هنری ام بوده و اخراجی ها دو را بیش از قسمت اول دوست داشتم که پرده های دیگری از حقیقت سینمای ایران به رویم گشود و پشتوانه محکم و قاطعی بود که در ارائه تئوری های سینمای دینی به کمکم آمد . دارا و ندار را هم سریال قرص  و محکمی می دانستم که رنگ ده نمکی داشت  و کلیشه های سریالهای مامانمینای صدا و سیما را شکست ( با اینکه  نقدهایی هم درمورد  ساختار درامش داشتم ) . ولی اخراجی ها 3 عصبانی ام کرد و هنوز قبول نمی کنم که اثر قابل قبولی است  .

و اما رسوایی که فارغ از دید سالهای قبل دیدمش و اگر برای آثار قبلی ذوق می کردم که اثری از بسیجی سابق می بینم که بدون تجربه آنچنانی سینمایی اثر قابل قبول ساخته حالا چهارمین فیلم آن کارگردان را می دیدم و کنجکاوی من نوعش تغییر کرده است و باید در مورد فیلم کارگردان برند شده و شناخته شده و معروف اکنون سخن بگویم . ده نمکی بعد از این سالها مسلما باید به پختگی لازم برای ارائه تصویر  و محتوای دلخواه رسیده باشد  و نباید خودش را خارج از سینما بداند و فقط محتوا محوری فریاد بزند و نباید خود را تازه راه پیدا کرده ای به هنر هفتم بداند که بخشی از تماشاگران را با مظلوم نمایی جذب کند  . حالا او رزومه ارزشمندی دارد که مدعی دست نیافتنی بودن است و چون تازه کار نیست باید هنر  و خلاقیتش را درون فیلم نشان دهد  و به نظرم عیار استقبال از رسوایی ارزشمند تر از آثار قبلی خواهد بود  . چون رسوایی کشش و جذابیتش را از خودش خواهد داشت و نه می شود  و نه می تواند متوسل به حاشیه ها شود

رسوایی در لایه اولش که رویه بیرونی اثر هنری محسوب می شود و در نگاه گذرا هم دیدنی است موفق عمل می کند و احساس برانگیز  و لذت بخش  و آموزنده و قابل بیش از یک بار دیدن است و همچون سری اخراجی ها عناصر تبلیغی فراوان دارد و برای آنانکه هر چند وقت یکبار سینما می روند خوراک خوبی است که از هزینه کردنشان برای دیدار از آن پشیمان نشوند و دیدنش را به دیگران هم تبلیغ می کنند  .

مضمون فیلم را می توان یک مضمون اریژینال دانست . چیزی که کم تر در سینمای ایران یافت می شود . ( مضمون اخراجی ها هم چنین بود ) . فیلم جهان داستانی غیر کلیشه ای پیش روی بیننده باز می کند . بیننده شاهد داستان بکرو  برگرفته از فرهنگ دینی ملی می شود . زمانه خاصی مدنظرش نیست ولی حرف به روزی می زند . محله قدیمی با معماری و نوع مردم سنتی را در برابر جبار زمانه و کاخ نشین شیشه ای که خون می مکد  و دیندار نمایی پیشه می کند نشان می دهد و  در آن سو روحانیتی قرار گرفته در دل شهر پر تناقض و پر کنتراست می بینیم که به معنای واقعی کلمه روحانی است . در این فیلم روحانیت غیر واتیکانیزه شده ای تبلیغ می شود که به طرز شگفت انگیزی حضور مصداقی اش در جامعه کمرنگ شده است . این حرف را در بسترداستان جذاب و پر کششی به تصویر می کشد که بتواند بیماری شنیدن به جای دیدن  و قضاوت های زود رس اپیدمی شده را به نقد بکشد و جدای این مسائل با دستمایه هایی که در اختیار دارد یکی بود یکی نبود را دوباره وارد سینمای بی بو و خاصیت شده این روزها می کند .

فیلم رسوایی ساختار پیشرفته تری نسبت به آثار قبلی ده نمکی دارد  و باید جزء به جزء به بررسی آن پرداخت و درست است که سازنده ادعایی ندارد ولی عملا مدعی است و کار به کار مراعات قواعد کردنش ، نشان از مهارت مداری است که پیشه کرده است  . جدای از فیلمبرداری جذاب و البته بیش از حد عشوه بیای فرشاد گل سفیدی شاهد بازی ارزنده و ماندگار دیگری از استاد عبدی هستیم که این فیلم در اثبات نبوغ این پدیده معاصر تمام کننده است  و برای الناز شاکر دوست هم مرحله بازگشوده جدیدی را شاهدیم که در آن ، چهره زیبایش صرفا ابزاری نگریسته نشده است .

انگ فیلمفارسی که به فیلم زده می شود تلاش مذبوحانه منتقدین دیکتاتور و خود بزرگ بین عقب تر از زمانی است  که منصفانه نگریستن را نیاموخته اند و قرار نیست آنالیز کنند  و عادت دارند حرفهای کلیشه ای دائما بزنند  و جلوتر از فیلمساز نباشند و نادانسته های خود را مثل همیشه فریاد کنند و متوجه منظور فیلمساز نشوند و به جای اثر موثر نوازی کنند و با جهان داستانی فیلم همراه نبوده و مثل همیشه خارج از متن قضاوت کنند  .

فیلمفارسی اصطلاحی بود که هوشنگ کاووسی خطاب به آثار کلیشه ای بزن دررویی سال های قبل از انقلاب اطلاق می کرد  و با اینکه خودش فیلم مطلوب الگو نتوانست تولید کند  و به مرور متوجه شد همان فیلمفارسی ساختن هم هنر بایسته نیاز دارد و درون خودش آن را ندید ولی حداقل از فرنگ آمده ای بود که با توقع بالا فیلم می دید و با ترکیب  و سر هم نویسی دو واژه فیلم و فارسی می خواست بگوید که آثار مد نظرش نه فیلم هستند  و نه فارسی . از این سو منتقد امروز که اغلب قلم فروش  و یا دو روز آمده به عرصه نگارش است برای بقا در عرصه میرزا بنویسی یا پول نمی گیرند  و یا با پول اندک خودنمایی و عرض اندام کردن را در نگارش واژه های منتقد نمایی می بینند و تابعیت محض از پدر معنویشان را به آزاده منشی  و مستقل نویسی ترجیح می دهند  . فیلمفارسی بودن یک فیلم زمان اثبات فیلم و فارسی نبودن آثار باید اطلاق شود که در این فیلم عینیت ندارد . چون رسوایی هم فیلم است و هم فارسی و اتفاقا جزو آثار خوب سال های اخیر هم هست .

نگاه دینی حاکم بر فیلم یک نگاه دینی متعالی است و هدف فیلمساز ارائه الگوی درست دینی است و بوی دغدغه مندی از آن بیرون می آید و مسلم است که از روی تفنن ساخته نشده است .

روحانیت را نشانه گرفته و به عنوان الگوی جامعه دینی آنان را در برابر تاکیدات مسلم اسلامی قرار می دهد و بدون اینکه از مسیر خارج شود شاخص نمایی پیشه کرده و همه را دعوت به چنگ زنی بر ریسمان الهی می کند  و اینکه خدا را در نظر بگیریم و از این طریق ، آلوده گناه نشویم و به قدری این رابطه را محکم کنیم که هیچ آسیبی نصیبمان نشود  .

مسلم است که مسلمان ساده نزیست و اسلام آمریکایی خواه دور شده از مردم به همراه ریاکاران و ارتزاق کنندگان از دین و خلیفه پرستان ضد ولایت  با این الگو افشانی از نوع سینمایی مخالفت می کنند .

وقتی این فیلم را می دیدم دوست داشتم به عنوان بچه مسلمانی که قبل از همه چیز سعی می کنم انسان باشم  خطاب به مبلغین دین بگویم که چقدر خودتان در راستای تاکیدات مسلم حرکت می کنید؟ می خواهم بگویم چرا دائما این روزها بر طبل این حرف می کوبید که جریانی  و یا افرادی مخالفتان هستند و قصد کرده اند حذفتان کنند ؟

رسوایی دقیقا نقدی بر روحانیت دور شده از مردم است که از همان ابتدا بر ارائه الگو و راهکار تکیه کرده است و تاکید دارد که اگر روحانیت مردمی باشد و به جای شنیدن ببیند  و مستقیما زندگی امروزی مردم را رصد کند و در عملکرد  ها و نه حرف زدن ها  دینداری را ترویج کند پیشتازی مردم را همچون السابقون و گذشتگان به دست خواهند آورد  .

 

علی آقا ! خوش به سعادتت که والا مقامی ات تایید شد

تعز من تشاء و تزل من تشاء 

تایید نامه ای  که بنده حقیر خدا بنویسد ( به جای مردم ) توسط پروردگار خوانده نمی شود 

دکتر علی لاریجانی که به جای مردم اکثریت ، پذیرش از جانب احترام خواهان بزرگ نما کننده را بیشتر می پسندد ،  تلاش هایش نتیجه داد و توانست با حضوری جانانه در شهر قم  ، مقام والاتر از حجت الاسلام والمسلمین و کمی پایین تر از پیامبر اسلام ( ص ) را کسب کند . 

استاد برجسته حوزه علمیه قم، مقام و شخصیت علی لاریجانی را  بالا‌تر از حجت الاسلام والمسلمین خواند و اظهار امیدواری کرد که انشاء الله مردم قم قدر این ذخیره‌های انقلاب را بدانند ‌. ‌

 آیت الله میرعظیمی که پیش از ظهر امروز در جمع مردم استقبال کننده از علی لاریجانی که جلوی منزل پدری رییس مجلس شورای اسلامی تجمع کردند در سخنانی اظهار داشت‌: رییس مجلس شورای اسلامی افتخار ایران و اسلام است و این افتخار بعد از ۲۷ سال نصیب مردم قم شد که ریاست مجلس شورای اسلامی با نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی است.‌

وی با بیان اینکه مردمی که امروز در اینجا تجمع کرده به نمایندگی از مردم قم آمده‌اند، به حوادث اخلال در سخنرانی رییس مجلس در روز ۲۲ بهمن قم اشاره کرد و افزود: آقای لاریجانی تمام بزرگی که دارند عزیز‌تر از پیامبر اسلام نیستند و ما در تاریخ می‌بینیم که به پیشانی پیامبر اسلام سنگ زده، دندان‌های ایشان را شکسته و خاکستر‌ بر سر ایشان می‌پاشیدند‌.

وی خاطرنشان کرد‌: در رقابت‌های انتخاباتی مجلس نهم درقم برخی سم پاشی می‌کردند تا رای دکتر لاریجانی پایین آمده و ایشان رییس مجلس نشوند در حالی که باید از این افراد پرسید آیا این افتخار کمی برای مردم قم است که نماینده‌ای از این شهر در بالای مجلس بنشیند. ‌

آیت الله میرعظیمی اضافه کرد‌: امروز رییس مجلس ما نماینده قم و مجتهدزاده است و همواره دو زانو و با ادب پیش مراجع تقلید از جمله آیات مکارم شیرازی، وحید خراسانی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی و‌. ‌. ‌. ‌ نشسته و به رهنمودآنان توجه ویژه دارد‌.

 آقای دکتر لاریجانی خودشان شخصیت دانشمند و بالا‌تر از حجت الاسلام والمسلمین است و انشاء الله مردم قم قدر این ذخیره‌های انقلاب را بدانند ‌. ‌

آیت الله میر عظیمی با اشاره به حوادث ۲۲ بهمن در قم و اخلال در سخنرانی رییس مجلس شورای اسلامی گفت‌: باید این فاجعه را به امام زمان (عج) تسلیت بگوییم که با این کار قلب ایشان شکسته شد‌. ‌

کــدام مــردم؟

محمد جعفر بهداد* - واژه «بهار» در شبه عبارت «زنده باد بهار» را نخستین‌بار دکتر محمود احمدی‌نژاد، در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و به مناسبت طرح موضوع مهدویت مطرح کرد و پس از آن نیز از سوی ایشان و دیگران، در مقام تمسک به آرمان و آینده مهدوی بشر تکرار شد، بنابراین اصرار برخی عناصر سیاسی و رسانه‌ای بر این‌که «زنده باد بهار» یک شعار انتخاباتی و کلید واژه‌ای برای معرفی هویت سیاسی یک جریان خاص است، جز این‌که توهم آنان را به‌تدریج به واقعیت تبدیل و جذابیت این شعار را برای ایرانیان بیشتر کند، خاصیت دیگری ندارد. اما در این میان نکته‌ای که جالب می‌نماید، تمسک توهم‌پردازان به آنچه که «نظر مردم» می‌نامند، است. آنان وقتی می‌خواهند احمدی‌نژاد را منحرف و اظهارات و اقداماتش را انحرافی جلوه دهند، دائماً ادعا می‌کنند که «مردم» چنین را می‌پسندند، چنان را نمی‌پسندند، بهمان را می‌خواهند، حال آنکه استناد به «نظر مردم» برای اثبات درستی تحلیل‌های دم‌دستی و کودکانه مذکور از سوی گروهی که در صورت تجمیع همه ائتلاف‌هایشان 5 میلیون رأی هم ندارند، مضحک است. اتفاقاً چون ادعاها و استنادات این جماعت به مذاق مردم خوش نمی‌آید، تداوم این فریبکاری، وضعیت آنان را در ادامه بحران مقبولیت سیاسی و اجتماعی وخیم‌تر خواهد کرد که البته چنین وضعی برای رقیب آن‌ها، فرصت‌ساز و خوشایند است. 

نکته دیگر این‌که سرکوبگران دولت احمدی‌نژاد، چون به ناکارآمدی اتحادیه‌ای که برای تضعیف عملکرد و تخریب رویکرد دولت تشکیل داده‌اند، پی برده‌اند، آنچنان دچار دلواپسی و تردید شده‌اند که به طرز جنون‌آمیزی به القای رأی‌آوری خود و رأی نداشتن رقیب می‌پردازند، حال آنکه چنانچه ادعای آنان را دقیق و درست بدانیم، باید پرسید: اگر نسبت به پایگاه ضعیف اجتماعی رقیب خود- که او را انحرافی می‌خوانند- اطمینان دارند، پس چرا برای تخریب گسترده و حذف او، آن‌هم در مرحله مقدماتی انتخابات به آب و آتش می‌زنند؟ واقعیت آن است که این همه بداخلاقی و رطب و یابس بافتن برای زدن برچسب انحراف به رئیس‌جمهور و یاران و همکاران و همفکرانش، مفهومی جز خودکشی از ترس مرگ ندارد. 
دست آخر این‌که؛ مردم ایران با سلایق مختلف سیاسی و فرهنگی، اما با همه وجود پای سرزمین و دین و آیین خود ایستاده‌اند و هر شخص یا گروهی را که پاسدار سرمایه‌ها و ارزش‌های به دست آمده و نیز پیش برنده ایران عزیز و اسلامی در همه عرصه‌های بشری بدانند، انتخاب می‌کنند. خداوند هم تنها به تلاش و تدبیر و تحمل کسانی برکت می‌دهد که فقط برای خدمت خالصانه و دلسوزانه برای بندگانش بگویند و بکوشند. این، سنت الهی است و تخلف ناپذیر است. 
* معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور

خود متشکرانِ خود برای خود نوشابه باز کن

چند روز پیش جناب صادق لاریجانی که از خانواده پر مقام لاریجانی در راس قوه قضاییه مشغول خدمت است نامه ای در ستایش خودش نوشت و  مبارزات قوه قضاییه با فساد های مالی  و .... را بسیار مطلوب عنوان کرد  و با اینکه معیار سنجشی ارائه ندادند قوه قضاییه دوره خود را بسیار رو به جلو معرفی کردند و حالا برادر علی که قوه مقننه را در اختیار دارند نامه تشکر آمیزی نوشته اند خطاب به مردم قم من باب اینکه می دانم برای استقبال قصد آمدن به پیشواز من دارید . چون من خادم ملتم جهت ترافیک ایجاد نشدن تشریف نیاورید و به کار  و زندگی قبل از عید بپردازید . محبوبیت ایشان به قدری بالاست که مردم قم هم گوش به حرف داده و به پیشواز آنچنانی نیامدند .

.................................

متن نامه علی لاریجانی به این شرح است: 

«بسم‌الله الرحمن الرحیم 
مردم شریف و عزیز قم 

اینجانب طبق روال همیشگی برای انجام وظایف نمایندگی و پیگیری امور شهر بنا دارم که فردا در حوزه انتخابیه باشم، شنیدم که جمعی از مردم برای استقبال از خادم خود برنامه‌ریزی کرده‌اند، ابتدا از محبت مردم بزرگوار قم سپاسگزارم و به هیچ وجه راضی به ایجاد زحمت برای آن‌ها نیستم بخصوص در این ایام که به عید نوروز نزدیک است و ممکن است موجب ترافیک و مزاحمت گردد، از جانب دیگر با توجه به این‌که برخی از مسوولین شهر مانند آقای استاندار بهانه‌هایی آورده‌اند که دلالت بر عجز اداری آنان دارد، تقاضا دارم از هرگونه برنامه‌ای برای استقبال خودداری فرموده و اجازه دهند تا وقت خود را صرف خدمت بیشتر به استان نمایم. 
لذا مثل همیشه در منزل مرحوم والد در خدمت مردم شریف خواهم بود. 
خادم مردم سرافراز قم 
علی لاریجانی» 

275 - جهت اطلاع جناب لیچارگو

حسین مهدیزاده نراقی*/ مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان گویا به دقت باید ماده 609 قانون مجازات اسلامی را مطالعه نماید و بداند اگرچه این روزها در هتک حرمت به دومین مقام عالی و رسمی کشور، خط قرمزی وجود ندارد ولیکن بهتر است ایشان راه بازگشتی را نیز برای خود باقی بگذارد!
وی در یادداشت امروز دوشنبه 23 اسفندماه با عصبانیت تمام و با الفاظی زننده به رئیس جمهور کشور بی احترامی و توهین کرده است.
درسطور ابتدایی یادداشت وی می خوانیم:
« اگر ایشان(دکتر احمدی نژاد) در تبلیغات انتخاباتی خود، صادقانه به مردم می گفت که رئیس جمهور «اسمی» خواهد بود و ریاست جمهوری «رسمی» را به آقای اسفندیار رحیم مشایی واگذار می کند، آیا مردم به ایشان رأی می دادند؟»
اشاره به ماده 609 قانون مجازات اسلامی جهت تنویر ذهن ایشان خالی از لطف نخواهد بود :
ماده اخیرالاشاره مقرر می دارد :
« هر کس با توجه به سمت، یکی از رؤسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانه‌ها و مؤسسات و شرکت‌های دولتی و شهرداری‌ها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید به سه تا شش ماه حبس و یا تا (۷۴) ضربه شلاق و یا پنجاه ‌هزار تا یک ‌میلیون‌ ریال جزای نقدی محکوم می‌شود.»
بی تردید این بخش از یادداشت ایشان علاوه بر توهین، به جهت کذبیت، مشمول جرم نشر اکاذیب نیز می گردد.
اگرچه شریعتمداری تنها در چند سطر پایین تر بازهم به نشر اکاذیب و همچنین توهین دامن زده و می نویسد :
« مدتی است که آقای رئیس جمهور، وظایفی را که شرعا و قانونا برعهده دارد وانهاده و امکانات و فرصت ها و بیت المال مسلمین را برای اموری هزینه می کند که نه فقط کمترین رابطه ای با وظایف تعریف شده رئیس جمهور ندارد بلکه به این تردید دامن می زند که ایشان به جای پرداختن به دغدغه های اساسی مردم و امور جاری و بر زمین مانده کشور، در پی خواسته های- با عرض پوزش- دم دستی و بلندپروازی های- باز هم با عرض پوزش- آمیخته به توهم خود و اطرافیان کذایی خویش است و انگار نه انگار که در مقابل رأی مردم و اعتمادی که به ایشان شده است، وظیفه و رسالتی برعهده دارد!»
شاید تعابیر بلند و رسای دکتر احمدی نژاد و ذکر عباراتی چون « ایمان مشایی مثل دماوند و سبلان و .. است و همچنین ذکر این نکته که او بهاری بهاری بهاریست » باعث شده که این گونه خواب مدیرمسئول کیهان آشفته شده و مطلبی سراسر کذب و آمیخته به افترا و نشراکاذیب را در یادداشت روز خود بگنجاند!
بی مناسبت نخواهد بود که ماده 698 قانون مجازات اسلامی را برای مدیرمسئول آشفته این روزهای کیهان یادآوری نماییم:
« هر کس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی ‌یا مقامات رسمی به وسیله‌ی نامه یا شکواییه یا مراسلات یا عرایض ‌یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضا یا بدون امضا اکاذیبی را اظهار نماید یا با همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت راساً یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات ‌رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد اعم از این که از طریق مزبور به‌ نحوی از انحا ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا (۷۴) ضربه محکوم شود.»
به هر روی مدیرمسئول کیهان و هم فکران او باید امروز هم اینگونه آشفته باشند چرا که تلاش های دوساله وی و برخی همکارانش که دو سال با استفاده از امکانات بیت المال و با مطالب بی اساس خود در پی بردن عرض مومنی راستین بوده اند را بی اثر دیده و با این تفاسیر، دهن کجی وی به اقبال روز افزون به گفتمان دولت دهم از سوی مردم ایران و محبوبیت روزافزون مهندس اسفندیار رحیم مشایی جای تعجب چندانی نخواهد داشت!
نکته جالب اینجاست که رفتارهای این روزهای شریعتمداری در شهریور 88 از سوی رهبر معظم انقلاب پیش بینی شده بود و ایشان در دیدار با هیئت دولت، ایرن روزها را به خوبی پیش بینی نموده بودند:
« علیه این دولت و در باطن علیه این نظام، خیلی فکرها و توطئه ها هست.آماده باشید برای مواجهه با انواع و اقسام بدخواهی ها و بد دلی ها.»
ادامه دارد......

کارشناس ارشد حقوق خصوصی و مدرس دانشگاه

واشنگتن پست و رویترز اعتراف کردند، اما عمارهای وطنی ...

بد نیست حالا که موج سواران عرصه سیاست، در این آشفته بازار بی تقوایی، روی اخبار ضد و نقیضشان اسکی می کنند، ما هم گریزی بزنیم بر این امواج آرام و از سونامی ای بگوییم که آمد و گذشت و رفت و کسی حتی آن را حس هم نکرد!!

سفر احمدی نژاد به کاراکاس، برای چیدن میوه ای بود که در دوره 7 ساله ریاست جمهوری اش برای آب یاری درخت آن در حیاط خلوت آمریکا زحمت زیادی کشیده بود. چاوز، دوست صمیمی و متحد انقلابی احمدی نژاد بود. رفاقت این دو مرد ضد امپریالسم جوری بود که حتی کنگره را هم به وحشت انداخت تا رسما از دولتمردان آمریکایی بخواهد تا جلوی این فاجعه برای استکبار جهانی را هرطور شده بگیرند.
بعد از دوره ای که آقای “گفت و گوی تمدن ها”، بعد از آن اعتمادسازی هایش برای غرب، کاری کرد که شدیم “محور شرارت” و فعالیت های هسته ایمان تعلیق شد و چه و چه، این بار آقای “عدالت محور” با هوشمندی و شاید هم بتوان گفت بنا به روحیه انقلابی و مکتبی اش، رفت سراغ مظلومین و مستضعفین عالم. و از میان همه این مظلومین، که گاهی خبرهایش می رسید که با بغضی در گلو به احمدی نژاد گفته بودند ما دلهامان با توست، اما جرات حرف زدن نداریم، احمدی نژاد و چاوز خوب همدیگر را پیدا کردند. و کار به جایی رسید که چاوز در تلویزیون جمهوری فدرال ونزوئلا، کشوری که برخلاف اغلب کشورها دین رسمی ندارد، حرف از قرآن و مسیح و “مهدی” می زند و با بغض ندای العجل سر می دهد!
حالا احمدی نژاد در “ونیز کوچک” تنها رئیس دولت کشوری اسلامی است که در مراسم خاکسپاری “هوگو رافائل چاوس فریاس” شرکت می کند و مورد تمرکز و توجه رسانه ها قرار میگیرد. او به عنوان متحد جنجالی چاوز، مورد توجه همه طرفداران او در سراسر دنیا و علی الخصوص مردم آمریکای لاتین است. رئیس جمهور به خوبی این موقعیت را درک می کند و حالا که احساسات آزادیخواهان جهان معطوف به درگذشت این رهبر انقلاب بولیواری است، احمدی نژاد چاوز را “یک موحد واقعی” می خواند و به همین بهانه گریزی می زند به آخرالزمان و ظهور منجی موعود. اگرچه که رسانه های داخلی و خارجی، همسو با هم بر این گفته رئیس دولت متمرکز شدند که گفته بود “چاوز با حضرت مسیح و انسان کامل باز خواهد گشت”، اما مطرح شدن دگرباره بحث مهدویت در مقیاس جهانی، که کلید افتتاح آن را خود احمدی نژاد در سازمان ملل زده بود، اینبار اما با این صراحت و شفافیت، طوری بود که رسانه های غربی و جهانی مجبور به بازنشر آن شدند، هرچند سعی کردند با تفسیر و تعریض هایشان، مطلب را لوث کرده و این صحبتها را خرافی و کم اهمیت جلوه دهند. اما تاثیرگذاری صحبتهای احمدی نژاد آنجایی آشکار می شود که هم راستا با نامه رئیس دولت به نیکولاس مادورو که در آن نوشته بود “هوگو چاوز زنده است تا عدالت و عشق و آزادی زنده است. او زنده است تا ایمان و پاکی و انسانیت زنده است. “

اوا مورالس نیز در صحبتهای تلویزیونی اش در پنجم مارچ می گوید: ”چاوز زنده تر از همیشه است” و مردم ونزوئلا در مراسم وداع با رهبر محبوبشان عبارت “چاوز زنده است” را در خیابانهای کاراکاس فریاد می زنند. این چیزی است که حتی رویترز و واشنگتن پست نیز به آن اعتراف می کنند.

بی شک تاثیر سخنان احمدی نژاد در حول و حوش این رویداد، که در راستای تکمیل پازلی است که با درایت و هوشمندی و با صبر و حوصله از ابتدای دوران ریاست جمهوری اش برای جهانی سازی گفتمان مهدویت چیده است، بعد ها بیش از پیش معلوم خواهد شد و تاثیر آن بر روی اذهان عموم مردم چیزی نیست که به سادگی بتوان آن را به تصویر کشید یا به آمار در آورد!
جلب توجه و تمرکز جهانیان بر موضوع “موحد” بودن چاوز، چیزی نیست جز بهره برداری بهینه از جایگاه وی در قلب ملتهای محروم و آزادیخواهان جهان در جهت برافراشتن پرچم توحید در عالم، و این موضوعی است که معلوم نیست چرا رسانه ها در مورد آن سکوت می کنند. گریه مادر چاوز در برابر احمدی نژاد و گفتن این جملات که “پسرم شما را بسیار دوست داشت و عاشق ایران بود” نیز تاییدی دیگر بر ثمربخشی سیاست های احمدی نژاد و محبوبیت بیش از پیش ملت ایران در قلوب مستضعفین جهان است.
اما متاسفانه شاهدیم که در رسانه های داخلی همه این موفقیت های عظیم در سایه برخی حواشی قرار می گیرد. علما و نخبگان جامعه ممکن است بنا به مقتضیات، طبق رسالت و وظیفه شرعی و اجتماعی خود، انتقادی را متوجه فرد یا افرادی کنند.اما این وظیفه رسانه است که در انعکاس موضوعات و تحلیل مسائل اگر نقدی هم وارد است،شرط انصاف را رعایت کرده و اگر انتقادی هم وارد است، در کنار بیان این توفیقات چشمگیر بیان شود. البته ناگفته پیداست که اغلب این حرکات رسانه ای ناشی از حب و بغض های سیاسی و اغراض حزبی و باندی است، اما تاسف آنجاست که عده ای صادقانه(!) فریب می خورند، یا لااقل می توان گفت نادانسته و ناخواسته تقوای رفتاری را از دست می دهند و با شمشیر انتقاد پیکر این دولت خدوم را مورد حمله ناجوانمردانه ای قرار می دهند که حاصل آن مظلومیت بیش از پیش دولت مهرورز است.
نوشته خود را با نیایشی از دکتر شریعتی به پایان می برم:
خدایا.. به روشنفکران ما ایمان،و به متعصبین ما فهم، وبه کوران ما نگاه، و به خاموشان ما فریاد، و به حسودان ما شفا، و به خودبینان ما انصاف، و به فحاشان ما ادب، و به مجاهدان ما صبر ببخش!

نمونه ای دیگر از لجن پراکنی لجن مغزان ریزشی

علیرضا قزوه: بهار هم یکی مثل ماست که سرش کلاه نمی‌رود. کلاه از سر باد بر می‌دارد و به کلاهبردارهای سیاستمدار که ادای فرهنگ را درمی‌آورند، می‌خندد. بهار تاریخ مصرف ندارد اما آدم‌های زنده باد من و زنده باد دوست من و زنده باد دوست دوست من تاریخ مصرفی تا خرداد 1392 دارند.

بهار را نمی‌شود با اره برقی قطع کرد. هل داد و به زمین انداخت. اینها که با یک فوت جماعتی و یا رای گروهی دود می‌شوند و می‌روند هوا هیچ نسبتی با بهار ندارند. بهار را نمی‌شود برکنار کرد. رای اعتماد به بهار در دست من و تو نیست. بهار نیازی به نشان دولتی درجه یک ندارد.

بهار سرش کلاه نمی‌رود. فقط تماشا می‌کند و می‌خندد به سیاه بازی حاجی فیروزهایی که برای هم دست می‌زنند و برای هم گریه می‌کنند و خود را به قله‌ها شبیه می‌دانند. بهار اگر تصمیم بگیرد یک روز بساط شما را به خیابان می‌ریزد و شما را به خس و خاشاکی بدل می‌کند. بهار از جنس ریشه است و از جنس ادب است و از جنس شعر است . از جنس اصالت است.

بهار کاری به سالن‌های مجلل برج میلاد ندارد. بهار صبح‌ها از سمت بهشت زهرا و جوانمرد قصاب قدم به خیابان می‌گذارد و این همه دست‌های گرسنه را در سطل‌های زباله می‌بیند که دنبال چیزی می‌گردند و شباهنگام با افسوس کاغذی برمی‌دارد و می‌نویسد: شما حتی بازیگران خوبی هم نبودید.

بهار آمده است بگوید سالی که نکوست از بهارش پیداست. بهار با همه جدی ست. روزی سلیمان نبی مغرور شد. بادی تختش را کج کرد .سلیمان اعتراض کرد به باد که چرا تختم را کج می‌کنی. باد گفت راست باش تا راستت کنم.

بهار با کسی شوخی ندارد و اگر بخواهد ناگاه هزار شاعر را فرمان می‌دهد تا تخت سلیمانک‌ها را کج کنند. بهار آدم‌های فراوانی دارد که بدون نیاز به یارانه به یاری‌اش می‌روند و عیدیشان را از خدا می‌گیرند و از قطع بودجه‌شان نمی‌ترسند. حتی اگر فیلمشان را بگیرند و در صحن علنی جایی نمایش دهند.

ما مریدان حضرت بهاریم. امر امر اوست بهار ولایت عشق است نه چیز دیگر...


گاف سنگین حسین شریعتمداری / لطفا برای حمله به بهار، دستپاچه نشوید!

حسین شریعتمداری امروز بار دیگر از ادبیات شناخته شده خود استفاده کرده است. بهانه امروز مدیرمسئول کیهان برای باز کردن زبان به بدگویی و ناسزا "بهار" است و تاکید رئیس جمهور بر شعار "زنده باد بهار"!

شریعتمداری رئیس جمهور را فردی متوهم توصیف کرده که در حال انتقام گیری از مردم است! او همچنین پیش بینی کرده که رئیس جمهور و مهندس مشایی به زودی تبدیل به محمد علی باب دیگری خواهند شد! آقای شریعتمداری معتقد است اسفندیار رحیم مشایی و محمود احمدی نژاد به تقلید از محمد علی باب که ابتدا خود را باب دیدار با امام عصر (عج) معرفی کرده بود، خود را مبشر بهار جا زده و به زودی ادعای پیامبری و سپس خداوندی خواهند کرد!

تا اینجای کار مشکل خاصی نیست. حسین شریعتمداری فقط بار دیگر ماهیت و میزان برخورداری اش از شرافت را به نمایش گذاشته است. اما نکته حائز اهمیت اینکه شریعتمداری برای حمله به بهار سندی غیر قابل انکار را نیز ارائه کرده است. مدیرمسئول کیهان از رئیس جمهور انتقاد کرده است که چرا تا به حال در مجمع عمومی سازمان ملل به جای «اللهم عجل لولیک الفرج» که برای دیپلمات های خارجی نا مفهوم است، شعار «زنده باد بهار» را سر نداده و همین نکته را دستمایه حمله به "بهار" قرار داده است. آقای شریعتمداری مرتکب یک گاف ابتدایی شده است:

«چند ماهی است که آقای احمدی نژاد از واژه «زنده باد بهار»! که ساخته و پرداخته حلقه انحرافی است استفاده می کند و در پاسخ به این پرسش که چرا شعار این حلقه منحرف را بر زبان دارید؟ می گوید؛ منظور ما از «بهار» حضرت صاحب الزمان(عج) است... جناب احمدی نژاد در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد که سران و هیئت های دیپلماتیک شرکت کننده در آن -غیر از تعدادی اندک و کم شمار- با زبان عربی یا فارسی آشنا نیستند، سخنان خود را با دعای «اللهم عجل لولیک الفرج» آغاز می کند که به جای خود شایسته تقدیر است ولی اخیرا - البته بعد از تاکید حلقه انحرافی- در میان مردم ایران از واژه «زنده باد بهار» بهره می گیرد. چرا؟! اگر مقصود از این واژه، همان نام مبارک حضرت صاحب است، چرا در مجمع عمومی سازمان ملل از آن استفاده نکرده و نمی کنند؟! و حال آن که ترجمه مفهوم «زنده باد بهار» برای آنان بسیار آسان تر و گویاتر از اللهم عجل لولیک الفرج است، واژه زنده باد بهار به راحتی با جمله«VIVA SPRING»  قابل فهم و ترجمه است ولی شرح و توضیح درباره «ولی»، «عجل»، «فرج» و... برای آنان به مراتب سخت تر و نامأنوس تر است! نیست؟!»
 
برای کمک به حافظه ضعیف و نارسای آقای شریعتمداری باید به وی یادآوری کرد که اتفاقا خود رئیس جمهور بود که اولین بار شعار زنده باد بهار را در صحن مجمع عمومی سازمان ملل و در جمع دیپلمات های کشورهای خارجی بیان کرد:

«او خود بهار است و با آمدنش به زمستان وجود بشر در زنجیر جهل و فقر و جنگ پایان می‌بخشد و فصل شکوفتن انسان را فریاد می‌زند. بهاری که اختصاص به هیچ نژاد، منطقه و بخشی از جهان ندارد و به زودی همه سرزمین‌ها را فرا خواهد گرفت. او بهار همه عدالت‌طلبان و پیروان راستین ادیان الهی است و بیایید با همکاری و همدلی برای آمدنش راه بگشاییم و از فیض وجودش جامعه بشری را سیراب کنیم. زنده باد بهار، زنده باد بهار و زنده باد بهار.»

آقای شریعتمداری می تواند فایل صوتی بشارت رئیس جمهور به بهار در سازمان ملل متحد را از اینجا بشنود.

گفتنی است محمود احمدی نژاد پس از آنکه در اولین حضور خود در سازمان ملل دعای فرج را قرائت کرد، با انتقاد شدید اصلاح طلبان مواجه شد. اصلاح طلبان محمود احمدی نژاد را به دلیل عدم رعایت قواعد دیپلماتیک و قرائت دعایی که برای دیپلمات های غربی نا مفهوم است، مورد حمله قرار دادند. با این وجود رهبر عزیز انقلاب در دیدار با جامعه مدرسین از رئیس جمهور به دلیل زنده کردن نام امام عصر (عج) و حضرت زهرا (س) در محافل بین المللی تقدیر کردند.

ارتکاب یک گاف ابتدایی توسط حسین شریعتمداری و بی اطلاعی او از حوادث روز سیاسی بار دیگر ثابت کرد که فحاشی های مدیر مسئول کیهان به رئیس جمهور لزوما ناشی از بغض و کینه نیست؛ شایسته است حامیان محمود احمدی نژاد در برخورد با شریعتمداری ملاحظه حافظه مخدوش او را نیز بکنند. بی شک شرایط ناگوار پیش آماده برای حافطه سیاسی حسین شریعتمداری ناشی از کار کشیدن بیش از حد از این قوه مهم و حیاتی است و نه چیز دیگر! بی شک فردی که یک روز نمره دولت را 90 از 100 عنوان می کند و روز دیگر رئیس دولت را به محمد علی باب تشبیه، دچار یک مشکل غیر سیاسی است.

آهای همیشه بازجو ! اسلام را بپذیر و این قدر کتمانش نکن

حسین شریعتمداری،  سه شنبه 91/12/22 طی یادداشتی با عنوان «زنده باد کدام بهار؟!» در روزنامه کیهان به تحلیل  رفتارها و گفته‌های  محمود احمدی نژاد پرداخته است. 

دقت کنید که در آموزه های اولیه اسلام توهین و افترا و یک طرفه قاضی رفتن و تمسخر و بی احترامی به عقیده دیگران نهی شده است . نهایت انتقادهای جریان اصولگرا را از زبان تندرو ترین نویسنده رسانه ایشان می خوانید و اتفاقا بیش از پیش پی به عظمت اسفندیار رحیم مشایی  می برید که حقانیتش نا حقی این جماعت ظاهر الصلاح و یک عمر حق به جانب را هم رونمایی کرده است . به عبارتی اگر قرار باشد مشایی و احمدی نژاد  و میلیون ها آدمی که به او رای داده اند  و این همه استقبال جهانی و موافقت های رهبری معظم انقلاب را اشتباه و ناحق بدانیم و این اراجیف آدمهای ریزشی را حق بدانیم یعنی اینکه حسین شریعتمداری خود را تنها بصیر این روزها می داند که ادعایی فراتر از پیروی از ظهور امام زمان ( عج)  است . 

در عقاید مهدوی که مروجش این دو زوج بزرگوار (احمدی نژاد - مشایی ) هستند نهایت کاری که می شود اعتقاد به ظهور  و وعده دادن آمدن انسان کامل است . ولی شریعتمداری با این نامه کل مهدویت و اعتقاد به ظهور را زیر پا گذاشته و از موضعی بالاتر آن را به نقد می کشد ( همان کاری که کفار و مشرکین می کنند  و همان رفتاری که یهود بر مسیح کرد که چون باور نداشتند ظهور را منادی  و بشارت دهنده را به هزاران انگ محکوم کردند )  . در احادیث هم داریم که مخالفان ظهور با نزدیک شدن ظهور عصبانی تر می شوند  و از هر طریقی به کتمان آن می پردازند  . 

آقای شریعتمداری و روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس که تریبون بیت المال را اختصاص به تشویش اذهان عمومی داده اند بدانند که آن منجی آخر ظهور خواهد کرد  و به کفرگویی های شما هم توجه ندارد  . ظهور خواهد کرد تا به عین متوجه شوید که سال ها خون به دلش کرده اید  و باعث دیر کرد این ظهور وعده داده شده هم بوده اید  . 

( در مورد انگ جدیدی که با عنوان  اسلام شناس نبودن رییس جمهور می زنند هم مقاله ای جدا خواهم نوشت . این انگ در مسخره بودن بی نظیر است ) 

متن کامل یادداشت مدیر مسوول کیهان را در ادامه می‌خوانید.

 

1- فرض کنید که اگر قرار بود مردم در یک انتخابات سراسری شرکت کرده و فردی را به عنوان یک اسلام شناس برجسته انتخاب کنند تا درباره آموزه های دینی از وی راهنمایی بخواهند، آیا جناب آقای احمدی نژاد را انتخاب می کردند؟! حالا تصور بفرمائید که همین مردم قرار است با حضور در انتخابات سراسری یک کارشناس خبره و برجسته را برای «مدیریت جهان»! برگزینند. در این صورت چه کسی را انتخاب می کردند؟ آقای احمدی نژاد را؟! در فرض سوم، قرار است مردم باز هم در انتخابات سراسری دیگری شرکت کرده و فردی را انتخاب کنند که بتواند «اولیاءالله» و مردان بزرگ این مرز و بوم را شناسایی کرده و به ملت معرفی کند. آیا این تخصص را در آقای احمدی نژاد می دیدند و ایشان را برمی گزیدند؟! یا اگر ایشان در تبلیغات انتخاباتی خود، صادقانه به مردم می گفت که رئیس جمهور «اسمی» خواهد بود و ریاست جمهوری «رسمی» را به آقای اسفندیار رحیم مشایی واگذار می کند، آیا مردم به ایشان رأی می دادند؟! بدون کمترین تردیدی در هر چهار فرض یاد شده- و چند فرض مشابه دیگر- پاسخ منفی است و مردمی که به آقای احمدی نژاد رأی داده و ایشان را بر کرسی ریاست جمهوری نشانده اند، از وی نه انتظار اسلام شناسی و آشنا کردن ملت با آموزه های اسلامی را داشته اند، نه ایشان را برای مدیریت جهان! برگزیده اند و نه در پی آن بوده اند که آقای احمدی نژاد، اولیاءالهی و مردان بزرگ را شناسایی کرده و به آنان معرفی کند! نه این که خود را بی نیاز از اسلام شناس بدانند و یا معتقد به مدیریت جهانی اسلام نباشند و یا شناسایی و معرفی اولیاءالله و برخورداری از برکت وجود آنان را کم اهمیت تلقی کنند، بلکه هیچیک از این ویژگی ها را در جناب احمدی نژاد سراغ نداشته و ایشان را برای این منظور انتخاب نکرده اند. آیا غیر از این است؟ مردم آقای احمدی نژاد را با این انتظار برگزیده اند که مطابق قانون اساسی و سوگندی که یاد کرده است، بر کرسی ریاست قوه اجرایی کشور بنشیند و اداره امور اجرایی را برعهده بگیرد. بنابراین، چنانچه ایشان به جای انجام وظایفی که شرعا و قانونا برعهده دارد، وقت و فرصت و امکانات ریاست جمهوری و اموال بیت المال را به انجام امور دیگری که در حوزه وظایف ایشان نیست اختصاص بدهد، به یقین امانتی را که با شعار و ادعای انجام امور اجرایی کشور از مردم تحویل گرفته بود، ضایع نموده و به صداقت مردم دهن کجی کرده است. این نکته بدیهی تر از آن است که درک آن نیازی به محاسبات پیچیده و اذهان ژرف اندیش داشته باشد.

2- مدتی است که آقای رئیس جمهور، وظایفی را که شرعا و قانونا برعهده دارد وانهاده و امکانات و فرصت ها و بیت المال مسلمین را برای اموری هزینه می کند که نه فقط کمترین رابطه ای با وظایف تعریف شده رئیس جمهور ندارد بلکه به این تردید دامن می زند که ایشان به جای پرداختن به دغدغه های اساسی مردم و امور جاری و بر زمین مانده کشور، در پی خواسته های- با عرض پوزش- دم دستی و بلندپروازی های- باز هم با عرض پوزش- آمیخته به توهم خود و اطرافیان کذایی خویش است و انگار نه انگار که در مقابل رأی مردم و اعتمادی که به ایشان شده است، وظیفه و رسالتی برعهده دارد! آقای احمدی نژاد، آدم کم هوشی نیست و به همین علت نمی توان باور کرد که از سخیف بودن اقدامات اخیر خود بی خبر است و یا از میزان آسیبی که این اقدامات ناپسند برای شخصیت خود ایشان در پی داشته و زیانی که به منافع ملی و خواسته های برحق و قانونی مردم وارد می کند، اطلاعی ندارد! بنابراین سوال این است که آیا خدای نخواسته قصد دهن کجی به مردم را دارد؟! اگر چنین نیست که انشاءالله نباشد، پس انگیزه جناب رئیس جمهور از اینگونه اقدامات چیست؟! تازه ترین نمونه از این دست را می توان در جشن موسوم به «جشن استقبال از نوروز»، اعطای نشان درجه یک فرهنگی به اسفندیار رحیم مشایی و تعریف و تمجیدهای سوال برانگیز- تاکید می شود که سوال برانگیز- ایشان از آقای مشایی دید. بخوانید؛

3- آقای احمدی نژاد در مراسم یاد شده با الفاظ و عباراتی نظیر آنچه در حکم انتصاب آقای رحیم مشایی به «ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد» آورده بود از ایشان یاد می کند! برخی از تعریف و تمجیدها بگونه ای است که فقط برای اولیاءالهی به کار می رود و اگر نام اسفندیار رحیم مشایی از آن حذف شود، این تردید پدید می آید که شاید مخاطب آقای احمدی نژاد، -نستجیربالله- حضرت صاحب الزمان(عج) باشد!

اشتباه نکنید! استفاده آقای احمدی نژاد از این الفاظ و تعابیر درباره آقای مشایی اگرچه تعجب آور و شایسته ملامت و اعتراض فراوان است ولی ماجرا به این نقطه ختم نمی شود بلکه نکته درخور توجه و تأسف آور آن که؛ آقای مشایی با دیدگاه ها و نظرات انحرافی در هر دو عرصه سیاسی و عقیدتی شناخته می شود که بارها به صراحت از جانب وی اعلام شده است، بنابراین حمایت تمام قد رئیس جمهور از وی- چه بخواهد و بداند و چه نخواهد و نداند- دهن کجی به بسیاری از مبانی اسلام و انقلاب و همخوانی با آرزوهای تاکنون برباد رفته دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنهاست.

آقای مشایی به صراحت اعلام می کند «در سال 1357 انقلاب کردیم تا انقلاب اسلامی را صادر کنیم اما، من اینجا عرض می کنم که دوران اسلام گرایی به پایان رسیده است(!) معنایش این نیست که اسلام گرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست، نه، اسلام هست اما دوره اش به پایان رسیده است. اکنون دوره اسب سواری تمام شده، اما اسب هست، سوارش هم هست...»!

این شخصیت برجسته! می گوید «روند تحولات بشر این نیست که بشریت مسلمان بشود تا به حقانیت برسد... بشر، سرعتش بالا رفته و فهمش نیز به حقایقی می رسد که دیگر لازم نیست آن را از پوسته اسلام طی کند»!

این- به قول رئیس جمهور- «فرزند برومند ملت ایران»! که آقای احمدی نژاد «افتخار آشنایی با ایشان را عنایت خداوند به خود»! می داند بعد از آن که «ریچارد رورتی» نظریه پرداز برجسته CIA در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا- تیرماه 1386/ ژوئن 2007- تصریح می کند که «ملی گرایی و جدا کردن اسلام از ایران، پادزهر اسلامگرایی در این کشور است»! در قالب یک نظریه پرداز!! ظاهر شده و تاکید می کند که باید «مکتب ایرانی» به جای «مکتب اسلام» بنشیند! و همزمان از «ریچارد فرای» جاسوس شناخته شده CIA- اسناد آن را منابع آمریکایی منتشر کرده اند- برای شرکت در همایش ایرانیان دعوت کرده و کلید یک بنای تاریخی در اصفهان را به وی هدیه می کند. ریچارد فرای نویسنده کتاب معروف «عصر زرین فرهنگ ایران» است که در آن برای اولین بار بر ضرورت جایگزینی «مکتب ایرانی» به جای «مکتب اسلام» تاکید ورزیده است! همین جا باید به آقای مشایی گفت؛ دوستداران ایران، رزمندگان اسلام و خیل عظیم حزب الله هستند که با ایثار مثال زدنی از جان و مال و ناموس مردم این مرز و بوم دفاع کرده اند، نه کسانی که با مفسدان بزرگ اقتصادی زد و بند می کنند و اموال مردم محروم و مظلوم را به یغما می برند.

همین جناب مشایی علاقه مند به ایران در حالی که مردم کشورش به اشتغال آفرینی نیاز مبرم داشتند، در اردیبهشت 87 با شرکت اسپانیایی «گینجر و بونو» برای ساخت 1000 دستگاه سرویس بهداشتی بین راهی، وارد مذاکره می شود و یا در کیش، بیت المال بی زبان را در اختیار برخی از ایرانیان مقیم خارج کشور نظیر یحیی فیوضی و دخترش پانته آ می گذارد. همین یحیی فیوضی بعد از افشاگری کیهان درباره آن قرارداد غیرقانونی و پس از اینکه آقایان از ایشان با عنوان یک ایرانی متعهد یاد کرده بودند طی مصاحبه ای در آمریکا گفت «وطن من آمریکاست، نه ایران» و...

حالا باید از آقای احمدی نژاد پرسید؛ مشایی و سایر اطرافیان شما دوستدار ایران هستند یا مردم پاکباخته و فداکار این مرز و بوم؟!

4- چند ماهی است که آقای احمدی نژاد از واژه «زنده باد بهار»! که ساخته و پرداخته حلقه انحرافی است استفاده می کند و در پاسخ به این پرسش که چرا شعار این حلقه منحرف را بر زبان دارید؟ می گوید؛ منظور ما از «بهار» حضرت صاحب الزمان(عج) است. که باید گفت؛ اگر چه از مراد غایب ما

-ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- با عنوان «ربیع الانام- جان مردم» نیز یاد شده است ولی در بهره گیری مشترک آقای رئیس جمهور و حلقه انحرافی از واژه «بهار» به جای «حضرت صاحب الزمان(عج)» گفتنی است که؛

الف: جناب احمدی نژاد در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد که سران و هیئت های دیپلماتیک شرکت کننده در آن -غیر از تعدادی اندک و کم شمار- با زبان عربی یا فارسی آشنا نیستند، سخنان خود را با دعای «اللهم عجل لولیک الفرج» آغاز می کند که به جای خود شایسته تقدیر است ولی اخیرا - البته بعد از تاکید حلقه انحرافی- در میان مردم ایران از واژه «زنده باد بهار» بهره می گیرد. چرا؟! اگر مقصود از این واژه، همان نام مبارک حضرت صاحب است، چرا در مجمع عمومی سازمان ملل از آن استفاده نکرده و نمی کنند؟! و حال آن که ترجمه مفهوم «زنده باد بهار» برای آنان بسیار آسان تر و گویاتر از اللهم عجل لولیک الفرج است، واژه زنده باد بهار به راحتی با جمله

«VIVA SPRING» قابل فهم و ترجمه است ولی شرح و توضیح درباره «ولی»، «عجل»، «فرج» و... برای آنان به مراتب سخت تر و نامأنوس تر است! نیست؟!

ب: یکی از شگردهای شناخته شده و بارها به کار گرفته دشمنان برای تحریف مفاهیم و آموزه های اسلامی، انتقال واژه های شناخته شده از میدان های «قابل تعریف» به میدان ها و بسترهای «غیرقابل تعریف» بوده است. به عنوان مثال؛ «مکتب اسلام» تعریف شناخته شده ای دارد ولی اگر به جای آن از «مکتب ایرانی» استفاده شود دیگر نمی توان تعریف مشخص و به قول اهل منطق، «تعریف جامع و مانعی» برای آن ارائه کرد. کدام ایران؟ ایران هخامنشی؟ ساسانی؟ پهلوی؟ قاجاری؟ و... کدام ویژگی ایران؟ و... «ریچارد رورتی» و «ریچارد فرای» با همین انگیزه جایگزینی مکتب ایرانی به جای مکتب اسلام را توصیه می کنند!

اکنون باید پرسید، چه لزومی دارد که به جای نام مبارک حضرت صاحب - ارواحنا له الفداء- که برای همه شناخته شده است، از واژه «زنده باد بهار» استفاده شود؟! گفتنی است، سرکرده آن فرقه ضاله و صهیونیستی نیز ابتدا از واژه- باب- و ادعای ارتباط با امام زمان(عج) آغاز کرد و در نهایت، مدعی شد، که خود او امام زمان(عج) است!!

و در این باره گفتنی های دیگری نیز هست که بماند برای بعد...

270 - چهارمین سال تاسیس وبلاگم مبارک باشه

الان دو هفته ای است که از چهارمین سال تاسیس وبلاگ شخصی ام می گذرد  . از 8 اسفند 1387 شروع کردم و اگر تعداد پست های تا الان گذاشته را تقسیم بر روزهای این 4 سال و 13 روز بکنم ، می شود به عبارتی هر  5 روز  یک پست . ( یک روال رعایت شده ) 

 و حالا متن این سالم

بنده تفکراتم را که از سال 1384 با آمدن معجزه هزاره سوم یکی کردم و حالا در اوج پختگی  وآگاهی پیرو خط بزرگ مرد دیگری از این خطه هستیم با نام اسفندیار رحیم مشایی که با رای اکثریت و رکورد شکن رییس جمهور یازدهم نظام مقدسمان خواهد شد  . 

زنده باد بهار که وبلاگمان هم پیشواز بهار تاسیس شد  و شعار این روزهایمان هم بهاری است . سال 92 سال شکوفایی مهدویت نهفته در فطرت مردمان ایران زمین خواهد بود  و به معنای واقعی مقدمات ظهور آن منجی غایب مهیا خواهد شد  . باشد که دست به دست هم خوارج زمان را در هم شکنیم و بیش از پیش با روشنگری  و تفکر  واگاهی ، خائنین واقعی کشور را که دیکتاتور مابانه جلوی رشد واقعی انقلاب را گرفته اند را شناسایی کنیم و در هم شکنیم .  

......................................

مروری بر سالگرد های قبلی 


182 - سومین سالگرد وبلاگم 

این روزها سینمای ایران روزهای سختی را پشت سر می گذارد  . قبلا گفتم که جشنواره امسال انقلابی بود و نمود ریزش ها و رویش های خاصی که در تاریخ خواهد ماند و این پس لرزه های جنون آمیز سرشار از ضجه و زاری از روی همان لرزه های جشنواره است . آنچه هم اکنون می بینم فریاد کمکم کن لابی ها و قبایل شبه منتقد و فیلمسازی است که در حال غرق شدنند و هر انچه در توان ته مانده خود دارند را به کار گرفته اند تا بتوانند همراهانی در سقوط خود داشته باشند  . افشاگری سنت دیر پایه وبلاگ سه ساله من است . در سال 1387 و چنین روزی با نقدی بر سریال لاست وبلاگ نویسی را آغاز کردم . این بار هم می خواهم افشاگری کنم . خدارا شکر به کمک خداوند متعال و همت خویش بر اصول و آرمانهایم پایبند مانده ام و پس از گذشتن از عرصه های مختلف و برخورد با جریان های متنوع خودم را حفظ کرده و پایبند به آنچه در وجودم تعریف کرده ام هستم . حالا که جمعات مخرب روشنفکر و متحجر از پیروزی شان ناامید شده اند به جرزنی های شیطانی می پردازند . در این پست سعی دارم دو فیلم ضعیف جشنواره را بررسی کنم و مطالبی را عنوان کنم .

بی خود  و بی جهت و بوسیدن روی ماه دو اثر ضعیف جشنواره از جانب صاحبان پر مدعایشان و بادمجان دور قاب چین های طوطی صفتشان تبلیغ می شوند و در اظهار نظر های خنده داری عنوان شد که جوایزی که مستحق بی خود و بی جهت بودند به فیلمهای دولتی داده شد . فیلم بوسیدن روی ماه هم به خاطر حمایت صاحبانش از خانه سینما مورد کینه معاونت قرار گرفته است . افراد ،  بی لیاقتی خود را با این انگ زدن ها توجیه می کنند و چه حمایت هایی هم می شوند . این نشان می دهد که شمقدری و سجاد پور هم به تبع بزرگشان احمدی نژاد مظلوم هستند و جارچیان و تریبون دار ها علیه شان هستند .

ادامه 

http://sinama-hl.blogfa.com/post-233.aspx

..................................

135 - دومین سالگرد تاسیس وبلاگم 

دو سال پیش در چنین روزی تصمیم گرفتم وبلاگ حمید خان را راه اندازی کنم .

با پست سریال لاست که تازه دوبله اش وارد بازار شده است .

من برای پستهایم شماره گذاشته ام . البته برای برخی نه . اگر مبنا را همین شماره ها بگذارم . حدودا هر ۶ روز یکبار پست نوشته ام .

ولی با احتساب همه نوشته ها هر ۵ روز و کمتر از ۵ روز آپدیت کرده ام .

سعی کرده ام خط فکری خودم را حفظ کنم . مثل بعضی ها آرشیو را نابود نمی کنم . هر حرفی در وبلاگم نوشته ام اعتقادات درونی من است . پای حرفهایم هستم تا همیشه . ولی دلیل نمی شود انعطاف پذیر نباشم .

انقلاب و اسلام و تفکر مهدوی اصولی دارد که هرکسی به آن چنگ بزند نیازی به ریاکاری و تجدید نظر ندارد .

این همه سنگ مرادهایم را به سینه می زنم ولی هنوز که هنوز است دیدار با رهبر نداشته ام . این انتقاد را دارم که دیدار با رهبر را انحصاری کرده اند و من جزو هیچ گروهی از دیدار کنندگان قرار نمی گیرم و از فاصله نزدیک احمدی نژاد را هم ندیده ام و فقط یکبار در جشن انتخابش در میدان ولیعصر ۱۵ متری من ایستاده بود  . دفاعیاتم و عشقم به ولایت از سر منافع نیست . من عاشق مولا علی و رهروان اویم . کار عقلم نیست . کار دلم است .

به کوری چشم روشنفکران و همه متحجرین ریاکار رهبرم را با تمام وجود دوست دارم . خاک پای رییس جمهورم هستم و عمر دارم از تفکرش دفاع خواهم کرد . چه باشد و چه نباشد . حامی دست پرورده هایش همچون رحیم مشایی هم هستم تا وقتی که در راستای اعتقادات مهدوی قدم بردارند .

قلبم سرشار از عشق است و دنبال حقیقتم . به حدی استقلال فکری دارم که متونم را به غیر از وطن امروز در هیچ روزنامه ای چاپ نمی کنند . همه از من سفارش نویسی می خواهند و من فقط به سفارش خدا کار می کنم . در این دنیای اجیر خواه و اسیر منش من مستقل حاضرم بیکار بمانم .

روزی ام را از هر راهی به دست می آورم ولی اعتقاداتم را جهت شهرت و مورد توجه قرار گرفتن شیاطین  حراج نمی کنم .

باشد این راه مستدام باشد .

دست دادن و از دست دادن

اگه یادتون باشه چند سال قبل یه آدم با تمدن که یه لباس خاص هم تنش بود در راستای تنش‌زدایی و گفت‌و‌گوی تمدن‌ها با چند تا دختر مهم دست داد و احوالپرسی کرد. ایشون که کلاً دیپلماسی دست دادنش خیلی قوی بود؛ خیلی چیزها رو هم از دست داد. یعنی یه جایی با خانم‌ها دست می‌داد و یه جایی دیگه تو مذاکرات چیزهایی مهمتر (مثل غنی‌سازی اورانیوم - حق ایران در فناوری هسته‌ای و..) رو از دست می‌داد! کلاً زمان ایشون دست دادن با دخترهای متمدن! اشکال شرعی نداشت و کسی حواسش به این دست دادن و اون از دست دادن نبود! 
حالا هم احمدی‌نژاد خودمون که 
نه با کسی دست می‌ده و نه چیزی رو از دست می‌ده و ضمناً دست خیلی‌ها رو رو می‌کنه، رفته تشییع جنازه هوگو چاوز و خیلی‌ها که هیچی دستشون رو نمی‌گیره، دست به دست هم دادن تا یه دسته گل جدید به آب بدن. البته نرم‌افزار فتوشاپ طی بیانیه‌ای رسماً از اقدام غیرانسانی بعضی‌ها اعلام برائت کرد و گفت: بخدا اگه مثل آدم‌ها اراده داشتم، بازیچه دست این و اون نمی‌شدم. حالا نکنه دین و ایمون و شرع برعکس شده که پیرزن 85 ساله می‌شه عامل جنجال ولی دست دادن با دخترای جوون می‌شه دیپلماسی! شاید هم بعضی‌ها برای خودشون یه دین و شرع جدید درست کردن که کاری به دین اصلی نداره! اینا دیدن اگه دست روی دست بذارن باعث می‌شه که همه چی از دستشون بره از جمله نتایج انتخابات و تنها کاری که از دستشون ساخته است اینه که بیان عکس‌ها رو دستکاری کنن! 

مشایی: دنیا بداند امام ما بهار است

اسفندیار رحیم مشایی در مراسم جشن نوروز امسال به ایراد سخنرانی پرداخت و نشان درجه یک فرهنگ و هنر را از دکتر محمود احمدی نژاد دریافت کرد 

مشایی : سلام به بهار انسان‌ها و خرمی دوران‌ها . نوروز جلوه تمام خوبی‌ها و نیکی‌هاست. مردان و زنان این سرزمین در تاریخ همواره به خوبی و نیکی شهره معروف بوده‌اند و این ملت این میراث را از گذشته‌های دور با پاس‌داشتش به بشریت امروز هدیه کرده است.  مردم ایران همواره مردمی مومن و متعهد بوده‌اند و همواره از دیرباز تاریخ به توحید، عظمت و شکوه انسان اندیشیده‌اند.  دوست و دشمن در دنیا می‌داند که ملت ایران مجموعه‌ای از خزائن ارزش‌های الهی و انسانی است و با دستانی پر از اعماق تاریخ آمده و به سوی آینده حرکت می‌کند. 

وی با اشاره به دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر به از رییس جمهور گفت: باید این نشان را از نظر معنوی تقدیم به ملت ایران کنم ؛چراکه همواره آنها در راستای پاسداری از فرهنگ و تمدن ایران تلاش کرده‌اند و در واقع بهترین پاسدار فرهنگ و تمدن ایران بوده‌اند.  ما از اسلام درس‌ها آموخته‌ایم و مزد درس‌آموزی را با جلوه‌گر کردن ظرفیت‌های اسلام به تمام ملت‌های جهان پرداخته‌ایم، نه آنکه تمام آنچه که اسلام به ما داده است را پاسخ داده‌ایم، بلکه این یک تعامل است. ایرانیان نقش عظیمی در تاریخ و در راستای شکوفایی و پایه‌گذاری تمدن اسلامی داشته‌اند و از خود به جا گذاشته‌اند.  آقای رییس‌جمهور در دولت همواره در ارتباط با اهمیت حوزه فرهنگ و هنر تاکید دارند و باید گفت که ما در حوزه عمل و اجرا در این ارتباط از ایشان عقب بوده‌ایم و آنچه که ایشان اندیشیده‌اند و در اندیشه داشته‌اند با آنچه که در عمل است فاصله است. 

مزایای مادی نشانی که اعطا شده است و این مزایا قابل ملاحظه است به بنده تعلق ندارد در واقع این مزایا به جامعه ایران، به ملت ایران و اهالی فرهنگ و هنر تعلق دارد و من به نمایندگی از همه فکر کردم که حدود 50 درصد از مزایای این نشان را به پیشکسوتان عرصه فرهنگ و هنر که اکنون با بیماری‌های سخت درگیر هستند اعطا کنم و در واقع 50 درصد از مزایای آن توسط درمانگاه ریاست‌جمهوری، هزینه درمان این هنرمندان شود.

وی در ادامه با لحنی اندوهگین و درحالی که بغض گلویش را گرفته بود، ادامه داد: 50 درصد دیگر مزایای این نشان را به گل‌های نو رسیده‌ای می‌دهم که وقت پژمرده شدن آنها نرسیده است، ولی الان پژمرده هستند،‌ به کودکان سرطانی تقدیم می‌کنم.

مشایی افزود: در آستانه بهار که فصل رویش است دعا می‌کنم که این کودکان و عزیزان ریزش نکنند.

این سخنان رحیم‌مشایی، محمود احمدی‌نژاد را تحت تأثیر قرار داد به اندازه‌ای که اشک‌هایش را پاک کرد.

ملت ایران هزاران افتخار دارد اما من دوست دارم که بگویم که مهم‌ترین صفت و بالاترین صفت برای ایرانیان مهر و محبت ایرانیان است. دولت در اولین روزهای شکل‌گیری، بنیان خود را بر اساس مهر گذاشت؛ چرا که در سایه‌سار مهر است که هر فضیلتی می‌تواند رشد کند و با مهر است که انسان‌ها، فداکار و خدمتگزار و قدرشناس می‌شوند. نمی‌توانم بپذیرم و نمی‌پذیرم که کسی مدعی پایبندی به تقید، توحید، دیانت و ارزش‌های حیات‌بخش اسلام باشد، ولی مردم را دوست نداشته باشد، چنین دینی قابل قبول نیست. معتقدم که در دین اسلام عشق به مردم و ملت موج می‌زند. 

ما اگر خودمان را جستجو می‌کنیم، باید خودمان را در دیگران جستجو کنیم . وقتی به آینده درخشان و ابرمردی که همه منتظر آن هستند که بیاید، به آن نگاه می‌کنیم،‌ می‌بینیم که چگونه توصیف شده است و میان تمام اوصافی که به آن انسان شایسته که قرار است مهر و محبت را به دنیا عرضه کند و خشم و کینه را بردارد نسبت داده شده و بیان شده است، می‌بینیم که در میان همه این اوصاف، یک وصف به نحو دیگری جلوه‌گر است و در واقع بی‌پایان و فراگیر است و همه انسان‌ها و ملت‌ها را در بر می‌گیرد و آن وصف زیبایی است که فرمودند "السلام علیک یا ربیع‌الانام" سلام بر تو ای بهار انسان‌ها.

مشایی خطاب به جهانیان ادامه داد: دنیا بداند که امام ما بهار است.

................

محمود احمدی‌نژاد که در جشن ملی استقبال از نوروز سخن می‌گفت، با ابراز خرسندی از حضور در این مراسم، اظهار داشت: این جلسه با یاد خداوند برپا شده است و در آن از یکی از خادمان بزرگ و عزیز فرهنگ این سرزمین تجلیل و قدردانی می شود، گفت: بسیار خوشحال هستم که در این جلسه ارزشمند و ماندگار که به یاد بهار و یاد نوروز برگزار شده است، شرکت کرده‌ام. در این مراسم شاهد هنرنمایی هنرمندان عزیز کشورمان بودیم و از سوی دیگر از یکی از خادمان بزرگ و عزیز فرهنگ این سرزمین تجلیل و قدردانی شد.

رئیس جمهور کشورمان پس از اعطای نشان درجه یک فرهنگ و هنر به اسفندیار رحیم مشایی، اظهارداشت: اگر بخواهیم آقای مشایی را در یک کلمه معرفی کنیم، باید بگوییم مهندس مشایی مردی است ، بهاری، بهاری، بهاری.

رئیس جمهور با اشاره به اهمیت فرهنگ بهار و نوروز در نزد ایرانیان، تصریح کرد : در اینجا می‌خواهم به عنوان عرض ارادت به ساحت ملت ایران و به ساحت تمام خوبی‌ها و زیبایی‌ها دو سه نکته‌ای را در این ارتباط عرض کنم؛ گرچه برادر عزیزم جناب آقای مشایی با بیان بسیار زیبا و رسا همه‌ی حرف‌ها را گفتند.

امروز هم ملت ایران به دنبال بهار است، حوادث می‌آیند و می‌گذرند، فراز و نشیب‌ها می‌آیند و می‌گذرند و آنچه که می‌ماند، جوهره و حقیقت یک ملت است و خداوند را سپاسگزاریم که ملت ایران از ابتدای تاریخ، ملتی پاک و مومن و عاشق عدالت و مهربان و عاشق انسانیت و بهار بوده است.

در این مراسم شاهد تجلیل از یک فرزند برومند و عزیز ملت ایران بودیم.برای من سخن گفتن از جناب آقای مهندس مشایی سخت است، اما باید شهادت دهم که این مرد دلی دارد همچون آیینه پاک و زلال، قلبی دارد مهربان که عاشق تمام انسان‌هاست و ایمانی دارد به استواری دماوند، الوند، دنا و سبلان.

من افتخار آ‌شنایی با ایشان را از 27-28 سال قبل دارم و این آ‌شنایی را جزء عنایات اصلی خداوند متعال به این بنده کوچک می‌دانم. ایشان مدیری است با تدبیر و مسلط. مرد اخلاق ، هنر و عشق.

ایشان برای همه مانند برادری دلسوز و امین دلسوزی می‌کنند، من ندیدم کسی با ایشان بدون اراده خاص و قبلی ملاقات کند و شیفته اخلاق، منش و بزرگی ایشان نشود. ایشان صاحب اندیشه است. صاحب نظریه است. در زمینه‌های گوناگون بخصوص در مسایل بنیادین و اساسی جهان و انسان و رابطه انسان با خدا و همچنین مدیریت جهانی.

رئیس جمهور گفت: من بر خود وظیفه دیدم که به نمایندگی از ملت ایران از ایشان به نمایندگی از فرزندان شایسته این ملت تقدیر کنم، البته برای نصب مدال از ایشان اجازه گرفتم.

وی با بیان این‌که تقدیر از مشایی را جزء افتخارات زندگی خود می‌دانم، اظهارداشت: علی‌رغم تمام هیاهوهای بی بنیان، خداوند متعال این توفیق را داد که بنده به نمایندگی از ملت از یک فرزند برومند ملت تقدیر کنم.

رئیس جمهور در پایان با بیان ‌این‌که ملت ایران قدر فرزندان خود را می‌داند و می‌شناسد، گفت: اگر بخواهیم آقای مشایی را در یک کلمه معرفی کنیم باید بگوییم مهندس مشایی مردیست بهاری، بهاری، بهاری.

آقا گفت هر وقت دو جناح تو را زدند  خیلی خوب است . این یعنی استقلال

روزنامه‌نگار مشهور دهه هفتاد و فیلمساز مشهور دهه هشتاد از آخرین اثر رسانه‌ای‌اش به شدت دفاع می‌کند. ده‌نمکی معتقد است «رسوایی» رفتن به سراغ فطرت مشترک آدم‌هاست، چیزی که سال‌هاست فراموش شده.


تماشای ردیف‌های صف کشیده کتاب‌های سروش و شریعتی، اتفاق معمولی در دفتر آدمی به نام «مسعود ده نمکی» با همه پیش‌زمینه‌های فکری و حواشی پیرامون او نیست.

اوایل دهه هفتاد، درست در اوج تنش‎های سیاسی بعد از جنگ مسعود ده‏‌نمکی که ظاهرا از گروهی تحت عنوان انصار حزب‏‌الله که به‏‌صورت رسمی فعالیت می‎کردند، به‎دلیل اختلافات عدیده جدا شده بود با یک تیم آماتور و حداقل امکانات در طبقه سوم پاساژ معروف «مهستان» اولین شماره هفته‌‏نامه «شلمچه» را بیرون داد. همه کسانی که تاریخ ژورنالیسم در ایران را خواهند نوشت ناگریز از اشاره به نامی به نام ده‌نمکی در تاریخ روزنامه‌نگاری ایرانی هستند، ده‌نمکی فصل جدیدی در روزنامه‌نگاری به سبک ایرانی آغاز کرد.

حالا با گذشت تقریبا پانزده سال از آن روزگار، روزگاری که ده‌نمکی پرتیراژترین هفته‌نامه غیرورزشی کشور را منتشر می‌کرد، او ‎ فیلم‏ساز مشهوری ‎‎شده است که فیلم‌هایش پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران اند.در حالی که ده‌نمکی هیچ‏گاه به گذشته‏‌اش پشت نکرده است، اگر چه حالا دیگر کتاب‌های سروش و شریعتی و گنجی جای خودشان را از نقادی تند و تیز او بر روی جلد مجلاتش به کتابخانه شخصی‌اش داده‌اند. 
 
دهنمکی اما در حال پیر شدن است. اگر 13 سال پیش در جریان ماجرای کوی دانشگاه او را متهم کردند که در آنجا حضور داشته است و او به رندی جواب داد" که اگر او آنجا بود نمی‌"گذاشت، ماجرا سه روز طول بکشد" و چهار سال پیش هم که به او سیمرغ جشنواره فجر را ندادند میکروفن را گرفت و فریاد کشید که " نه مرغ می خواهم و نه سیمرغ"؛ حالا ده نمکی ترجیح می‌دهد در مراسم اختتامیه جشنواره و جایزه سینمایی که فیلم او را تحویل نگرفتند دیگر شرکت نکند. حالا دیگر ده نمکی وقتی سوالی از او می‌پرسیم کمی با کلمات ابتدای جملاتش بازی می‌:کند تا فکری هم کرده باشد و حرفی را حساب نشده نزند. هر چند که دهنمکی همچنان رک و صریح و بیگانه با چیزی به نام «محافظه‌ کاری» خودش را درست در وسط یک جنگ می‌بیند، جنگ بیست ساله او: «جنگ فقر و غنا» 
 
پیشنهاد می‌‌کنم نقادی صریح و قابل توجه ده نمکی از جریان نقدنویسی و توجه به سینمای جریان حزب‌اللهی و متعهد را در انتهای مصاحبه اش با تسنیم از دست ندهید. بخشی از سخنان ده نمکی به شرح زیر است:
 
-  «فقر و فحشا» در زمانی ساخته شد که قرار بود نوعی الگوی توسعه در کشور جاری شود. الگویی که طبق  تعریف لیبرال‌ها و تکنوکرات‌ها قرار بود ما فرمول اقتصادی اش را بگیریم و به اقتضائات فرهنگی اش تن ندهیم .این بحث کلانی بود که تا همین الان هم حل نشده است. من واقعا معتقد بودم که  کسی که به لیبرالیسم تن داد  دیگر راه فراری از الگوی فرهنگی این ایدئولوژی ندارد که اتفاقا مباحث فرهنگی ذیل لیبرالیسم اقتصادی قرار می گیرد. مثلا جامعه ای را که تا دیروز به مصرف کم  و قناعت دعوت می کردیم حالا به یکباره به تشویق  مصرف بیشتر فراخواندیم و چه عارضه ‌های فرهنگی و اقتصادی که در جامعه آن زمان اتفاق نیفتاد.

- من ابایی ندارم از این که در «کدام استقلال،کدام پیروزی» کفش پاره هواداران را در کنار کفش چند صد هزار تومانی بازیکن ها قرار بدهم  و ابایی ندارم از اینکه طبقه فرودست را در کنار طبقه نو کیسه قرار دهم در «دارا و ندار» و همین طور بقیه آثارم. این رسالت من در سینماست. 
 
- والا به خدا روش برخورد بچه های دهه 60 هم همین الان بیشتر جواب می‌دهد. بچه‌های آن موقع اگر موردی این چنینی بهشان می‌خورد بدبخت می‌شدند؛ چون مجبور می‌شدند خرج ازدواجش را هم تهیه کنند؛ دنبال جهیزیه‌اش می‌رفتند، طرف را معرفی می کردند به امام جماعت مسجد، امام جماعت وام برایش جور می‌کرد و خلاصه طرف را یک جورهایی جذب دین هم می‌کردند. این جوری نبود که مثل الان فقط به عنوان متهم به طرف نگاه کنند، نتیجه‌اش این می‌شد که به جای اینکه طرف برود گوشه زندان، می رفت سر خانه و زندگی خودش.

- حتی شما نگاه کنید چگونه با این روش های تربیتی که اقا اخیرا در مشهد درباره آدم های بدحجاب گفتند برخورد شد. این حرفها به نظرم خیلی مهم بود. آقا حرف‌های صریحی در مورد برخورد با بدحجاب‌ها کفتند که متاسفانه اصلا آن طوری که شایسته‌اش بود انعکاس داده نشد. اگر آقا برعکسش را می‌گفت آن وقت می‌دیدید که چگونه این حرف در رسانه‌ها پررنگ می‌شد. آن شعری که آقا در آن دیدار خواندند، همان شعر معروف  شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی...  واقعا چرا در رسانه‌های ما سانسور شد؟ تلویزیون هم این را پخش نکرد. 

- من اگر می خواستم به سمت پیچیدگی ها و اقتضائات خاص سینما بروم حتما روحانی را جوان انتخاب می‌کردم. یک جوان نورانی و خوش سیما. اما از همه اینها پرهیز کردم و پیرمردی را  آوردم که در کل فیلم یک بار هم به مخاطبش نگاه نمی‌کند و حتی اگر صورتش هم بالاست چشمانش پایین است. در بخشی از فیلم(رسوایی) حاج یوسف به دخترها می‌گوید که اگر خدا قبول کند من حاج اقای شما هم هستم. و می‌گوید که هرجا که گوشی باشد برای حرف زدن منبر ما هم همان جا بر پاست. این را ما دقیقا در عرفا و علمای قدیم‌مان داشتیم. در محرم از خیابان رد می شده است و لات ها بهش گیر داده‌اند که حاج اقا بیا برای ما روضه بخون و حاج اقا می‌گوید منبر ندارم.آن لات مشروب خورده می‌گوید من  دولا می‌شوم و منبر تو می شوم ،بیا بشین روی کمر من روضه بخوان. می‌خواند و اینها هم گریه می‌کنند و امثال رسول ترک می شوند.

- حالا شما می‌خواهید همین را بکنید سینما. حاج اقای قوام پول منبر و روضه‌اش را می‌دهد به یک زن بدنام که این دهه را گناه نکن. من حتی بدتر از این را هم شنیده‌ام که بلند می‌شود و می‌رود «شهرنو» و به دختری که مریض بوده است و گریه می کرده است پول می‌دهد. اینها می خواهد بشود سینما. غرب اگر اینها را داشته باشد ازش رمان‌ها و فیلم‌هایی درمی‌آورد که دنیا را می‌گیرد. ما آمده‌ایم برای زدن همین حرف‌ها. و نکته‌اش غالب شدن حرف ما بر اقتضائات سینماست. این که ما بتوانیم بر این تکنیک فائق شویم و حرف‌مان را بزنیم. 

- خیلی از آقایان متوجه نیستند که چیزی که مثلا از روحانیت تعریف می‌کنند روحانیتی سکولار و به دور از مردم است، روحانیتی که دینی فردی دارد و کاری به جامعه‌اش ندارد و گلیم خودش را از آب بیرون می‌کشد، مفاهیمی کاملا انتزاعی از دین در این سالها به نام سینمای دینی رواج یافته است؛کوری که می خواهد شفا بگیرد و یکی که می‌خواهد مکه برود  و همین حرف‌ها. در حالی که رسالت دین در زمانه ما نسبت به مردم اینها نیست. دین باید ارشاد و هدایت مردم را بر عهده بگیرد و در زندگی مردم مستقیم ورود کند. روحانی فیلم ما یک روحانی سکولار نیست روحانی‌ای است که جنگش را رفته است، در خانه اش عکس امام هست و قرار هم نیست شعار بدهد و داد بزند.از این جور سوء تفاهم‌ها نسبت به فیلم  زیاد است. من از دوستان می‌خواهم که  فیلم را دقیق ببیند. 

- ما  یک کفش قرمز در فیلم گذاشتیم، فریادها بلند شد که برای دهنمکی هدف وسیله را توجیه می‌کند و اسلام از دست رفته است. من فکر می‌کنم آن چیزی که الان  خطر است در حوزه تولید و  کار سینمایی این است که این بچه ها  دارند به سمت فیلم منتقد پسند می‌روند. بچه‌مسلمان‌های ما در حوزه تولید ورود پیدا می‌کنند اما برای اینکه  به رسمیت شناخته شوند در دام آنها می‌افتند و فیلم‌هایی می‌سازند که با معیارهای آنها سینماست. در حالی که این در سینمای ما امروز ما دو قطب مخالف است. فیلمی که منقد پسند است را مردم نمی‌پسندند و فیلمی که مردم بپسندند را منتقدان نمی‌پسندند. 

- اگر هم یک زمانی فیلمی مثل «جدایی نادر از سیمین» هم منتقدها را جذب کرد و هم فروش خوبی داشت؛ هم همه ‌می‌دانیم که به خاطر دو قطبی کردن ماجرا است وگرنه در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن بود در اکران به اندازه «درباره ‌الی» به آن توجه شود.در حوزه نقد هم ما فکر می‌کنیم هر وقت که شبیه آنها حرف زدیم منتقد شدیم. هر وقت شبیه منتقدان آن‌وری حرف زدیم، هر وقت آنها نقدهای ما را به رسمیت شناختد نقد کرده‌ایم. هر زمانی که رفرنس‌ها و کدهایی که دادیم رفت آن طرف ما شدیم منتقد. شما نقدهای بچه حزب‌اللهی‌ها را ببینید اکثرشان فرمی شده است و به محتوا کاری ندارند.  

- این مساله آنقدر پیش رفته است که  داور جشنواره فجر می‌آید و با افتخار می‌گوید ما به محتوا کار نداشتیم، فرم فیلم را دقت کردیم و به فرم جایزه دادیم.  اینکه دیگر اسمش جشنواره فیلم فجر نیست؛ اسمش جشنواره خانه سینما است. آنها حق دارند که  بگویند ما همچنین کاری کردیم. متاسفانه بچه‌های خودمان هم دارند به آن سمت می‌روند. آنهایی که این جور فیلم‌ها را می‌سازند حامیان خودشان را دارند، اما ما که داریم بر خلاف جریان آب سینما فیلم می‌سازیم آنهایی که باید از ما حمایت کنند اتفاقا همان‌ها بیشتر ما را می‌کوبند. 

- من از همان اول می‌گفتم که مردم اگر می‌دانستند که بچه حزب‌اللهی ها چه می‌گویند هیچ وقت آنها را مقابل خودشان احساس نمی‌کردند. اتفاقا وقتی نگاه کنید می‌بینید نقدهای بچه حزب‌اللهی‌ها از حکومت و مسئولین و مردم خیلی رک‌تر و عمیق‌تر است. چرا اجازه دهیم این  تریبون نقد برای  معاند نظام باشد خودمان دستمان می‌گیریم که خودمان بلدیم کجا ببریمش و نقد درون گفتمانیش کنیم. وقتی که نقد،درون گفتمانی می‌شود نظام هم استقبال می‌کند، مردم هم استقبال می‌کنند و بیشتر هم نتیجه می‌دهد و فقط دو قشر این وسط متضرر می‌شود. یکی ضدانقلاب که خلع سلاح می‌شود و ابزار نقد از دستش بیرون می‌اید یکی هم اپوزیسیون داخل که کاسب است و حالا احساس می‌کند خودش باید در این موضع قرار بگیرد.

- من متوجه نمی‌شوم که چه طور ممکن است که  یکسری از همین بچه‌ حزب اللهی ها وقتی که آقا مستقیما به آنها می گوید که مصداقی وارد انتخابات نشوند با وجود نفی صریح آقا لیست می‌دهند. من حتما با این بچه‌ها نگاهم فرق می‌کند. من وقتی بفهمم که آقا نظرش را صریح درباره موضوعی اعلام کرده است حتی اگر نگاهم هم آن نگاه نباشد دیگر سکوت می‌کنم. ولی آنها اینگونه نیستند، آقا فلان فیلم را صراحتا اسم می‌برد و آنها هجمه به فیلم را همچنان ادامه می‌دهند.

- نمی‌توانم یکسری حرف‌ها را بزنم. اما اتفاقی که در جشنواره برای من افتاد نهایتا اتفاق خوبی برایم شد. من فهمیدم که اتفاقا دارم درست می روم و هویتم مستقل مانده است. این حرفی است که آقا، زمان شلمچه به من گفتند. زمانی که نشریه شلمچه تعطیل شده بود من خیلی ناراحت بودم، هیچ کس از من حمایت نکرد؛ آن طرفی‌ها که روزنامه‌ام را بسته بودند و این طرفی‌ها هم سکوت کرده بودند. من آن زمان به آقا گفتم که فلان مداح بالای منبر می‌گوید که خواندن فلان نشریه حرام است. فلان آدم چپی این را می‌گوید و فلان آدم راستی هم نشریه را می‌زند. که آقا گفت: این خیلی خوب است این یعنی استقلال. اگر دیدی فقط یک جناح دارد فحش می‌دهد بدان وابسته‌ای و گرایش داری به جریانی. اما من همین را می‌خواهم، همین  نگاه آرمان‌گرایانه به اصول و مبانی انقلاب بدون رودربایستی از هیچ کسی.آقا گفتند که  من این را می‌پسندم.

- خودتان خوب می‌دانید که فقط کافی بود برای یکی از دوستان همچین اتفاقی بیفتد، آدم و عالم را پر می‌کردند. اما من هیچ وقت  حرفش را نزدم و جالب اینجاست که آنها برعکس چنین مضمونی را نیز علیه من استفاده کردند. من حتما باید این حرف‌ها را بزنم و هشدار بدهم که در همین برنامه شبکه چهار جشنواره می‌نشینند و از گفتمان آقا علیه خود سینمای مطلوب آقا استفاده می‌کنند و بعد با بچه‌هایی که متعلق به سینمای انقلاب هستند این طور برخورد می‌کنند، این طور بی‌رحمانه. این دقیقا آن چیزی است که آدم‌ها را هل می‌دهد به آن طرف. هرچقدر دافعه بچه‌ مسلمان‌ها  بیشتر باشد آنوری‌ها هم جاذبه‌شان بیشتر می‌شود. هر جا که آنها نشستند و خودی ها را زدند آنوری‌ها آن آدم را گرفتند و بردند. 

- من به حاتمی‌کیا به خاطر حمایت‌هایش از اخراجی‌های یک تا به حال و همین طور به خاطر حمایت‌های معنوی‌اش و علاوه بر آن نگاه نقادانه درستش به فیلم ‌هایم مدیونم. «من علمنی‌ حرفا فقد صیرنی عبدا» من به این حرف کاملا اعتقاد دارم و دوست دارم که همیشه یادی از حاتمی‌کیا در فیلم‌هایم داشته باشم به همین خاطر در رسوایی هم نام او را آوردم و فکر می‌کنم سینمای ایران باید دین خودش را به او بپردازد.

ما هم دلمون کاخ ریاست جمهوری می خواد . جریان انحرافی نمی زاره

شبکه ایران - جالبه که در مورد انتخابات ریاست جمهوری تو ایران همه نظر میدن الا نهادهای اصلی. مثلاً هنوز شورای نگهبان ساکته و نظری نداده، ولی تادلتون بخاد آدمای بی‌خاصیت و بیکار دارن نظر میدن. مثلاً جناب «نه سرپیاز نه ته پیاز» که تو انتخابات شورای محلات هم رأی نیاورده و چندین ساله در موزه آثار ماقبل تاریخ نگه‌داری میشه، مصاحبه کرده و گفته که کاندیدای دولت نباید تایید صلاحیت بشه! البته بعید نیست فردا بگن که شورای نگهبان هم صلاحیت نداره و ما باید تایید صلاحیتش کنیم! مصاحبه چند تا از این‌ها با شیپورچی: 
س: علت کاندیداتوری شما چیه؟ 
ج: مقابله با تفکرات مخوف جریان انحرافی- مقابله با مدل پوتین و مدودوف 
س: پوتین و مدودوف چیه؟ ج: من نمی‌دونم. تو یه بولتن خوندم و ضمناً دیدم همه دارن تکرار می‌کنن و کلاس داره، گفتم من هم بگم. 
س: تفکرات جریان انحرافی چیه؟ ج: برای انتخابات برنامه داره و میخواد تو انتخابات شرکت کنه. 
س: مگه بقیه گروهها برنامه ندارن و نمیخوان شرکت کنن؟ ج: آره حق با شماست، ولی بهم گفتن فعلا از این حرفا بزن تا هواتو داشته باشیم! 
س: برنامه شما برای اداره کشور چیه؟ ج: من و سایر دوستانم که برای کاندید شدن برنامه خاصی نداریم واقعاً. فقط میخواییم با جریان انحرافی مقابله کنیم. 
س: چطوری؟ ج: نمیدونم والله. اصلاً روش فکر نکردیم. بعدا کارشناسان بولتن نویس اعلام می‌کنند. 
س: از دولت کی میخواد کاندید بشه؟ 
ج: کسی نباید کاندید بشه. بسه دیگه 8 سال همه رو شکست دادن و خیلی از دوستان من آرزو به دل موندن. بعضی‌هاشون هرشب خواب پاستور رو می‌بینن و صبح‌ها بلند می‌شن اشک می‌ریزن و سریعاً علیه احمدی‌نژاد و مشایی و الهام موضع می‌گیرن. 
س: باید چکار کرد؟ ج: دولت قول بده کسی رو کاندید نکنه. به‌خدا ما هم دل داریم. زشته بگن اینا این همه حزب و دفتر و ... دارن ولی همیشه شکست می‌خورن. آخه این دولت حزب نداره که مردم [...] بهش رأی می‌دن. 

65 - جشن دوستی هنرمندان برگزار شد  




اسفندیار رحیم مشایی در جشن دوستی هنرمندان حاضر شده و سخنرانی کرد 

اسفندیارحیم مشایی:
 سلام به بهار انسان ها-  در کمتر از صد سال آینده ما با انسان هایی زندگی می کنیم که خودمان می سازیم. انسان هایی که ظاهرشان خیلی شبیه خودمان است و وقتی دست در دستشان بگذاریم، همین گرمای 37 درجه را دارد و با آنها انس می گیریم و زندگی می کنیم و این آینده قطعی بشریت است. به نظرم ساده ترین انسانی که انسان خواهد ساخت مهندس است اما انسانی که آخر از همه ساخته می شود هنرمند و شاعر است.
اسفندیار رحیم مشایی: اینکه ایران یکی از پایه گذاران تمدن بشری است احتیاجی به گفتن ندارد.و عظمت تمدن ایران مورد تایید دوست و دشمن در جهان است اما تمدن های دیگری هم بوده. ایشالله دارد  راه باز  می شود بروید مصر را ببینید مصر  از نظر سخت افزاری خیلی با عظمت تر از ما نشان داده می شود. اما به عنوان یک کارشناس میراث فرهنگی عرض می کنم یک تفاوت عمده بین ایرانیان و سایر پایه گذاران تمدن وجود دارد. به لحاظ اندیشه ، نگاه استراتژیک آرمانی، ارایه خطی برای حیات انسانی ایرانی ها برتر از همه اقوام جهان بوده اند. امروز بین همه ملت ها که دارای آثار تاریخی بودند اگر بنا باشد قضاوتی صورت بگیرد و ارزش گذاری شود، و ما منشور کوروش را عرضه کنیم دنیا چه اثری دارد که با آن قابل مقایسه باشد( در این لحظه مشایی به شدت تشویق شد)
اسفندیار رحیم مشایی: موضوع منشور کوروش انسان، حقوق انسان و ارزش گذاری برای انسان است. ممکن است در محتوایش اختلاف نظر هایی باشد اما بحث ما مضمون اصلی است. 2500 سال پیش حقوق انسان مورد توجه است و این در دنیا بی نظیر است.  نه تنها افتخار می کنیم که ملتی داریم که 2500 سال پیش به حقوق انسان توجه می کند  بلکه از این منظر قابل توجه است که ادبیات حقوقی منشور کوروش، امروز مطابق با ادبایت  امروز بشر است. گویی ملت ایران 2500 سال قبل، امروز را دیدند. آن ادبیات نه امروز، بلکه 2500 سال بعد هم از همان اعتبار برخوردار است.
اسفندیار رحیم مشایی: ما افتخار می کنیم که ایرانی هستیم. اگر امروز به هر دلیلی در شرایط دشواری قرار داریم در جیبمان خورشید داریم. خورشید در پس ابر برای همیشه باقی نخواهد ماند. می گویند ایرانی ها 2500 سال پیش بردگی را ملغا کردند. دوستان عزیز ایرانی ها 2500 سال پیش وقتی بابل را بدون خونریزی فتح کردند بردگی را در بابل ملغا کردند. ایرانیان اصلا بردگی نداشتند. باید به دنیا بگوییم که دوستدار انسان هستیم. آنچه ماندنی است علم و عشق است و علم و عشق از جنس و نورند ما هم وقتی برویم، هیچ چیز که از جنس خاک باشد با ما همراه نیست. اما آنچه از جنس نور باشد با ما همراه است. دوست دارم که بهار مردم ایران بهار بی خزان باشد. پاییز و زمستان نبود بهار است. پاییز و زمستان حقیقت ندارند. حقیقت بهار است. بشریت و انسان بهارش همیشگی است. ما ملت ایران امیدوارترین ملت جهان نسبت به آینده هستیم.و ما آینده را درخشان تر از همه جهان می شناسیم. این آرمان و اندیشه و مکتب سبز بهاری ماست.
علی معلم: امیدوارم سال آینده، سال خوبی برای ملت ایران باشد. امیدوارم دلخوری ها و غم ها با بهار آینده برطرف شود و ملت ایران سرافراز باشند و زندگی خوبی داشته باشند و کشور عزیزمان آینده خوبی در پناه حق داشته باشد.

اسفندیار رحیم مشایی : زنده باد بهار / رویش مجدد به ریزش پیش از خود نیاز دارد

رییس دبیرخانه جنبش غیرمتعهدها طی سخنانی در مراسم کاشت نهال صلح و دوستی و افتتاح بوستان غیرمتعهدها با حضور رییس‌جمهور درخت را حلقه اتصال زمین و آسمان عنوان کرد و گفت: در جمع شما عزیزان به صورت نمادین صلح و دوستی، برادری و برابری جهانی ملت‌ها را در سرزمین ایران مهد تمدن و زندگی باشکوه انسانی با هم پاس می‌داریم، چرا که پاس‌داشت ارزش‌ها، خوبی‌ها، لطف و صفا باید همگانی باشد. 

 بشریت اگرچه به ناچار حیات را در زمین با پراکندگی آغاز کرده است، اما این به پراکندگی و تفرق، اصالت نمی‌دهد، زیرا روند حیات و حرکت انسانی نشان می‌دهد که پراکندگی موقتی است. 

 ما بنی آدم از ابتدا به سمتی و جهتی در حرکت هستیم، انسان‌ها به سمت هم در حرکت هستند. آنچه اصلالت دارد، اتحاد و یکی بودن است. در این مسیر شکوهمند و بزرگ انسان‌ها گردهم می‌آیند و آینده را باید همایش انسان‌ها نامید؛ با هم بودنی برای هم بودن. 

 جهان امروز بیش از گذشته این فرآیند را درک کرده و قضاوتی روشن‌تر نسبت به فردای بشریت دارد. هم نیازها را به خوبی می‌شناسد و هم خریدار ناز فردای انسان‌ها است، امروز به خوبی می‌دانیم آنچه به نام تضمین همه خوبی‌ها و زیبایی‌ها بتوان یاد کرد، در گرو با هم برای هم است. 

 درخت می‌کاریم و به استقبال بهار می‌رویم. بهاری که مهمترین پیام‌اش تجدید فرصت آفرینش، بروز و ظهور مجدد توانمندی‌ها، حیات و زیبایی‌ها است، اما بهار طبیعت اگر چرخشی و نوبه‌ای است و اگر در فرایند آن پاییزی را شاهد هستیم، ‌پاییز برای درک بهتر انسان‌ها از نظام آفرینش طبیعی است. 

 آنها از آن جهت معنا می‌یابد که وجود بهار در پیش است. پاییز را فصل چیدن گل معرفی می‌کنند. زمستان صحنه‌ای است که در غیبت بهار اتفاق می‌افتد تا قدرشناس بهار باشیم. 

 ما خدایی هستیم و باید چون خدا خلق کنیم. بهار به ما درس آفریدن می‌دهد. در بهار ما شاهد رویش هستیم. در جهان آنچه اصل است رویش است؛ اگرچه ریزشی وجود دارد. رویش مجدد به ریزش پیش از خود نیاز دارد. 

مشایی بهار انسانی را مهم‌تر، بزرگتر و زیباتر عنوان کرد و گفت: دربهار انسانی پاییز و زمستان موضوعیت ندارد. بهار انسانی دائمی و همیشگی است. چون همیشه فرصت آفریدن است، بهار انسانی،‌ بهار همیشگی است. آنان که در مرتبه انسانی گوی سبقت را می‌رباید از ظرفیت‌های مهم‌تری در خلق برخوردارند. انبیاء، اولیاء و پییشگامان اندیشه‌های توحیدی انسانی‌هایی هستند با ظرفیت‌های بیشتر برای خلق.
رییس دبیرخانه جنبش‌غیرمتعهدها تصریح کرد: در اندیشه‌های دینی، اسلامی شیعی وقتی سخن از امام زمان(عج) می‌گوییم با تعابیر مختلف از آن یاد می‌شود. زیباترین تعبیری که از آن انسان شریف یاد شده است، بهار انسان‌ها است و ما می‌گوییم سلام بر تو ای بهار انسان‌ها، سلام بر تو ای خرمی زمان‌ها. 

مشایی ادامه داد: همه مطالبات الهی ادیان در سراسر تاریخ،‌ نگاه‌شان به بهار و فرصت‌هایی برای خلق نیکی‌ها و خوبی‌ها است، زیرا بدی‌ها،‌ زشتی‌ها، خصومت، دشمنی و تباهی موجودیت واقعی ندارند و آنها در صورت نبود زیبایی می‌توانند به نظر برسند. 

 همه انسان‌های شریف در تاریخ کوشیده‌اند که نیکی‌ها و خوبی‌ها را استقرار دهند. رفع بدی‌ها،‌ کینه‌ها و دشمنی‌ها یک راه بیشتر ندارد. ما برای ریشه‌کن کردن ظلم و فساد و بدی یک راه بیشتر نداریم و آن این است که تخم نیکی، زیبایی، صلح و صفا بکاریم، زیرا با وجود اینها جایی برای بروز و ظهور بدی‌ها نخواهد بود. 

 کاشت درخت یک اقدام نمادین است که ما نشان می‌دهیم بهاری هستیم و به استقبال بهار می‌رویم و زندگی شیرین ، پرلذت و آرامش را برای همه بشریت در سراسر یک جهان جستجو می‌کنیم، از این رو است که ما آشکارا و با افتخار از بهار استقبال می‌کنیم. زندگی و حیات را برای انسان‌های بهاری از خدا می‌طلبیم. زنده باد بهار.

...............................

محمود احمدی‌نژاد در مراسم کاشت درخت صلح و دوستی و افتتاح بوستان غیرمتعهدها با عنوان "روز استقبال از بهار انسان‌ها در جهان" طی سخنانی گفت: به نظرم پس از صحبت‌های بسیار عمیق و پرمعنای برادر عزیزم آقای مشایی جایی برای صحبت‌های دیگران باقی نمی‌ماند.
امروز به نشانه همبستگی و همراهی دور هم جمع شده‌ایم، برای رسیدن به صلح و امنیت پایدار در سایه توحید و عدالت برای همه بشریت تا درختی بکاریم و تعهد خودمان را در پاسداری از عظمت، کرامت و دوستی به نمایش بگذاریم. 

 چقدر زیباست که همه انسان‌ها (هفت میلیارد انسان) هر روز یک گام به سمت همدلی بردارند. اگر همه ما در چنین مسیری قرار گیریم، زندگی چقدر زیبا و دوست‌داشتنی خواهد شد. 

 امروز با هم درخت می‌کاریم و به دنیا اعلام می‌کنیم که صلح مطالبه همه انسان‌ها است. با هم جمع شده‌ایم درخت بکاریم تا نشانی از پایان زمستان بشریت و آغاز بهار باشد. ان‌شاءلله موفق باشید. زنده باد بهار زنده باد صلح و عدالت جهانی.

احمدی نژاد : با یک فیلم و با یک صحبت خانم و یا پخش یک آهنگ دین از بین نمی رود

احمدی نژاد در مراسم افتتاح دو شبکه تلویزیونی "سلامت" و "تماشا" سخن می گفت در لابلای سخنانش از لزوم مشارکت مردم در برنامه سازی تلویزیونی گفت. مهمترین بخش های صحبت های احمدی نژاد را در کافه سینما به نقل از ایسنا می خوانید:

کار در صداوسیما بسیار سخت است، اما تا الان خوب آمده‌اید، باید فکری کرد و به طور مثال همان‌طور که اقتصاد را باید برای رشد به دست مردم داد، باید اجازه داد بخشی از فرهنگ را هم مردم اداره کنند.در اصل 44، بنگاه‌های بزرگ به مردم واگذار شد، اما زیر نظر دولت و الان نیز می‌توان شبکه‌های کابلی راه‌اندازی کرد تا گروه‌هایی بتوانند سریال‌هایی را که مورد تایید صداوسیما است پخش کنند و مقداری از بار سبک شود و صداسیما متمرکز بر کارهای تحلیلی‌تر شود.

امروز رسانه در زندگی مردم به طور عام مثل هوا است، اگر یک لحظه هوا به جسم نرسد، همه چیز دچار اخلال می‌شود و وقتی یک لحظه رسانه قطع شود، زندگی نیز دچار اخلال خواهد شد.

به طور مثال حادثه‌ای اتفاق می‌افتد. درست است که سرعت در خبر باید رعایت شود، اما اگر 10 خبر غیردقیق توسط صداوسیما منتشر شود، اعتماد به اطلاع‌رسانی صداوسیما ضعیف می‌شود که این موضوع خسارت غیرقابل جبران دارد، چون خللی ایجاد می‌شود که بلافاصله توسط دیگران پر خواهد شد.

به همان اندازه که اطلاع‌رسانی باید انگیزاننده باشد، باید آرامش‌بخش، همدل‌آفرین، وحدت‌آفرین و انگیزاننده برای تلاش بیشتر باشد.

دانشگاهی بزر‌گ‌تر از صداوسیما نداریم،کارها باید عمیق، دقیق و مکتبی باشد و اول باید مراقب خود باشیم چون اگر در خود تغییرات مثبت انسانی اتفاق نیفتد، اولین خسارت‌کننده خودمان هستیم و اگر اینطور باشد چطور در جامعه اثری مثبت خواهیم داشت.

وقتی فیلمی پخش می‌شود می‌گویند دین زیر سوال رفت، اما مملکت و دین با یک فیلم و سریال زیر سوال نمی‌رود، چون مفت به دست نیامده و هزاران سال این جریان تاریخی وجود داشته است چرا که شاهدیم ایران را 300، 400 سال اشغال کردند، اما دین مردم از دست نرفت، بلکه اشغالگران به دین مردم در آمدند پس اینکه آهنگی پخش می‌شود و یا خانمی صحبت می‌کند و می‌گویند دین رفت و شرع رفت، اینها از کوته‌بینی است و باید گفت اگر کسی با این موارد مشکلی برایش پیش می‌آید نباید نگاه کند.