امسال ، استکبار از ریشه می سوزد

امام سجاد ( ع) : خداوند دشمنان تفکر اهل بیت را احمق خلق کرده است
اسماعیل کوثری در گفت و گو با یکی از خبرگزاری ها گفته است که چون دولت در دام جریان انحرافی افتاده، دیگر از آن حمایت نمی کند. خبرنگار شبکه ایران در گفت و گو با این عضو کمسیون امنیت ملی، به بررسی ابعاد "دام جریان انحرافی" پرداخت. پرسش محوری شبکه ایران از آقای کوثری این بود که دولت چطور می تواند هم گرفتار "دام جریان انحرافی" باشد و هم به فرموده رهبر معظم انقلاب، "ارزش های انقلاب را زنده تر" کند.
آقای کوثری! به خدا مغزم دارد هنگ می کند از این همه تناقضی که در صحبت های شماست. آخر چطور می شود به قول شما، دولت در دام جریان انحرافی بیفتد، اما رهبر مملکت و ولی امر در وصفش عباراتی مثل پرکارترین دولت، ساده زیست، مردمی، ضد استکبار، زنده کننده ارزش ها و ... را به کارببرند؟ اگر جریان انحرافی این خدمات را ارائه کرده باشد که باید نامش را با طلا نوشت. تناقضی نیست! بگذارید یک جور دیگر مطرح کنم. چرا وقتی آقا می فرمایند بیداری اسلامی آقای احمدی نژاد می گوید بیداری انسانی؟
مگر اسلام در برابر انسان است؟
نه ولی ایشان یک برداشتی برای خودش دارد.
احمدی نژاد گفت "وقتی می خواهم بگویم مردم آمریکا و کشورهای غیر مسلمان هم بیدار شده اند، حق ندارم بگویم بیداری انسانی؟ یا بیداری جهانی؟" آقای کوثری مردم آمریکا هم بیدار شده اند، وقتی با آن ها حرف می زنیم باید بگوییم شما دچار بیداری اسلامی هستید؟!
ببینید اشکال همینجاست دیگه! ایشان می گوید من جلوتر از همه هستم!
آقای احمدی نژاد چه زمانی این حرف را زده؟
مگر باید حتما این جمله را به کار ببرد؟ از ارائه این مطالب قشنگ، می شود برداشت کرد و نیازی نیست عین جمله بیان شود!
شما به عنوان یک کارشناس قبول دارید فضایی که علیه دولت وجود دارد عادی نیست؟
درست است. بله، قبول داریم.
آقا از گفتمان و عملکرد قوه مجریه حمایت کردند. به دولت گفتند گفتمان انقلاب را زنده کردید. هیچ یک از این تعابیر را در دیدار با مجلس و قوه قضائیه به کار نبردند با این وجود سنگین ترین فشار روی دولت است! این فضا عجیب نیست؟
قبول دارم. درست می فرمایید.
شما در برابر این فضا مقاومت کردید یا با آن همراه شدید؟
ما آمدیم کمک کنیم ولی نخواستند! اما من نظام را می بینم و هرجا کسی یک قدم مثبت بر می دارد حتما دفاع می کنم. بالاخره این را هم می دانیم که کسی که مسئول اجرایی کشور است، ممکن است اشتباهاتی هم مرتکب شود که طبیعی است. اما اینکه بخواهیم بر اشتباه پافشاری کنیم، کار خوبی نیست.
خلاصه اینکه اگر احمدی نژاد همان روند دولت نهم را دنبال می کرد و بدون حاشیه پیش می رفت، به الگوی همه دولت های آینده تبدیل می شد. البته ایشان می گوید که ما نمی رویم! (خنده)
لعنت خدا بر دشمنان اسلام . لعنت خدا بر شیاطین انسان نما . لعنت خدا بر پیروان ابلیس حقیقت نپذیر .
آتش خشم ابلیس در آغاز هزاره سوم چنان ملتهب شده که خود را می سوزاند و برای کم کردن نور حقانیت دین کامل خدا به تمسخر مروارید گرانبهای خلقت می پردازند . وای بر دشمنان خدا و وای بر آنانی که انسانیت را در پست ترین حالت دنیوی اش می خواهند .
رییس جمهور چند شب قبل در تلویزیون و در مقابل دیدگان مردم سخن گفت و سیلی های دیگری به صورت مخالفان زد . مخالفانی که بعد از سخنان عمیق رهبری و حمایت های ایشان از دولت ، وقیحانه و دیوانه وار هجمه ها را نه تنها کم نکردند و بلکه افزون تر نیز کردند . این نابخردان مال مردم خور که دستشان از بیت المال و سیاست و قدرت اندوزی کوتاه شده است و بیش انگاران هیچی هستند که زندگی شان به تخریب دیگران اختصاص دارد در آینده ای نزدیک مخالفت خود با رهبری را نیز عیان خواهند کرد . اگر شما به متن زیر بنگرید متوجه می شوید که رهبر معظم انقلاب هیچ انگاشته شده است و گویی به ایشان هم ناسزا گفته می شود که از این دولت حمایت کرده است و دقیقا می توان ناسزا ها و عقده گشایی ها را پر رنگ مشاهده کرد که به رییس جمهور فرستاده می شود ولی هدف ولایت است و سیستم و مردمی که احمدی نژاد را روی کار آورده و از وی حمایت می کند . دولتی که از رای مردم برخواسته ( میزان رای ملت است ) و 7 سال مورد تایید مقام عظمای ولایت قرار گرفته است و هیچ انحراف محرضی ازش سر نزده و هیچ اشکال بزرگی در پیروی از اسلام نداشته ، توسط جماعت هیچ و ماقبل شخصیت و رجال مرده بی تاثیر و ناشناخته برای عموم و غیر مسئولان خارج از گود نشسته مورد انتقاد قرار می گیرد . فعلا افاضات این ریزشی ضد انقلاب را که با تریبون های کذایی سخنوری می کند را بخوانید :
یک کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به مصاحبه تلوزیونی رئیس جمهور و با بیان اینکه وی از رویکرد خدمت به مردم در حاشیه دولت به کسب قدرت تغییر رویه داده است، گفت: احمدی نژاد تا جایی که در مسیر خدمتگزاری قرار گیرد شان و منزلت خواهد داشت و هر جا که از خدمتگزاری فاصله گیرد و به فکر قدرت باشد زحمات خود را بر باد خواهد داد. |
عباس سلیمی نمین در گفتگو با خبرنگار مهر در واکنش به مصاحبه تلویزیونی رئیس جمهور گفت: به طور کلی مردم این نوع سوال و جواب و مساعدت بین خبرنگار و مصاحبه شونده که کاملاً مشهود بود را نمی پسندند. ( خدمت گذاری و کار و تلاش که توسط رهبر انقلاب نقطه برجسته این دولت شمرده می شود توسط این ضد انقلاب اصلا دیده نمی شود و با نگاهی فراتر از نگاه رهبری بر عملکرد دولت فخیمه نظر می دهد . در ضمن نفهمیدیم بالاخره مردم کیانند . مردم این آقا بیشترند و یا مردم احمدی نژاد ؟ چرا ایشان حرف مردم اقلیت پشتوانه خود را حقیقت تر می داند و آن را برتر و مهم تر از مردم احمدی نژاد می پندارد ) وی با بیان اینکه درست نیست که خبرنگار آن سوالی را مطرح کند که پاسخ دهنده تمایل دارد افزود: یک نوع آرایش و هماهنگی میان مصاحبه شونده و مصاحبه کننده وجود داشت. ( همه برنامه را دیدند و همه می دانند که مجری تقریبا سوالات مهم را پرسید . در ضمن به ناچیز هایی مثل ایشان هیچ مربوط نیست که چه سوالهایی باید پرسیده شود و نشود . تا زمان رییس دولت بودن احمدی نژاد حق دارد که از صدا و سیما تنها تریبون دستش استفاده حتی تبلیغی کند . همین صدا و سیما در حال حاضر در حق این دولت پرکار نامرادی هم کرده است ) این کارشناس مسایل سیاسی با اشاره به بخشی از اظهارات رئیس جمهور مبنی بر اینکه امسال سال آخر دولت نیست گفت: این صحبت رئیس جمهور حرف جدیدی نیست و رویکرد احمدی نژاد از خدمت به ماندگاری در قدرت تغییر یافته است و این تغییر رویکرد به طور محسوس احساس میشود. وی ادامه داد: احمدی نژاد به دلایلی احساس وظیفه میکند که باید در قدرت بماند و حال این موضوع را که چه به صورت جدی و یا شوخی در رسانه ملی ابراز کرده باشد، شواهد آن به خوبی نمایان است. ( اخیرا جریانی تخریبی در حال تشکیل است که می خواهد مدل پوتین – مدودف را در ایران خنثی کند . یعنی مورد اعتماد رییس جمهوری در دوره بعد روی کار نیاید . در این دولت که دو سالی بر خلاف نظر رهبری جریان انحرافی را نسبت دادند . چون دیدند موفق نشدند و احتمال فراوان سردمدار جریان منحرف از عقاید خوارجی و غیر علوی این آقایان بر سر کار خواهد آمد سعی و تلاش دارند وقوع آن را منتفی کنند . خب مسلم است که از این جریان برتر که در حال رشد است و هنوز قیامش را هم شروع نکرده است به شدت می ترسند . تا حد زیادی به خاطر عملکرد احمدی نژاد عدالت خواه رنگ پریده شده اند و می دانند که با آمدن تفکر مشایی تندرو تر از احمدی نژاد دیگر اثری نخواهند داشت . احمدی نژاد هم گفت مردم این آرمان را ادامه خواهند داد و از باقی ماندن این دولت منظورش تفکرش بود . مردم ایران انتخاب برتر را خواهند کرد و اصلا توجهی به این همه خودکشی ها و اغتشاش سیاسی ندارند . ) وی با بیان اینکه رئیس جمهور نباید فقط به القائات یک سری عناصر متملق در اطراف خود توجه کند گفت: احمدی نژاد فکر می کند تنها کسی است که رسالت دارد جلوی بدعت ها و انحرافات را در جامعه بگیرد و این در اثر القائات عناصر درون دولت است که می خواهند بدعت های گذشته را احیا کنند. ( همه می دانند که احمدی نژاد بعد از رهبر انقلاب تنها پیگیر رسالت اسلام ایرانی و انقلابی است و عملکردی که وی دارد در درجه ای بالاتر فقط از جانب پیامبران صورت گرفته است و در آن راستا تلاش می کند و دقیقا همچون بزرگان رنجدیده رسالت دار مورد هجمه است و همچون علی ( ع) هم از ریاکاران و هم از خوارج تند رو و هم از مال دوستان مال مردم خور ضربه می خورد و ناسزا می بیند و طرفدارانش مظلوم و مورد هجمه اند و خیلی شباهت های دیگر ) وی تاکید کرد: مردم تا جایی با مسئولان همراه هستند که آنفرد پایبند به اصول باشد و اگر بخواهد از اصول تخطی کند مردم نیز وی را کنار خواهند گذاشت. ( خب این هم جلو افتادن از ولایت است . نمی دانستیم که عباس سلیمی نمین باید برای دولت ، اصول و خط فکری مشخص کنند و این دقیقا مثل معروف را به یاد ما می اندازد که هر وقت آب سر بالا رفت قورباغه هم ابو عطا می خواند ) سلیمی نمین با بیان این که اگر احمدی نژاد گمان می برد درصورتی که دوباره با همان تابلوی ادوار قبل وارد انتخابات شود مردم از آن حمایت میکنند دچار خطای تحلیلی فاحشی شده است گفت: گفتمان اصولگرایی احمدی نژاد را به قدرت رسانده است و مردم به احمدی نژاد که قول داده بود به آن اصول پایبند باشد رای دادند؛ بنابراین احمدی نژاد بدون این اصول و گفتمان ارزشی نخواهد داشت. این کارشناس مسایل سیاسی تصریح کرد: اگر احمدی نژاد عزتی داشته و دارد به دلیل پایبندیاش به اصول است و اگر عزتش کاهش یابد به دلیل زاویه دار شدنش از ارزشهای اصولگرایی است. ( همه می دانند که احمدی نژاد در سال 1384 را به جدا کردن زن و مرد و اقدامات متحجرانه محکوم می کردند و این دقیقا در راستای انگ اصولگرایی بودن رخ داد . شعارهای انقلابی و اسلامی که داد جریان اصولگرا را جذب خود کرد ولی تنها عامل پیروزی ایشان نبودند . اصولگرا ها بین دیگر کاندیدها ایشان را علاقه مند تر به آرمان های انقلاب دیدند و اگر می دانستند اینقدر پایبند خواهد بود به وی رای نمی دادند . احمدی نژاد مدتی بعد خود را فارغ از هر جناحی دانست و حتی دعواهای چپ و راست و اصولگرا اصلاح طلب را بازی سیاسی بر شمرد و مردم را همیشه به جای خود به سوی خدا و عشق و صلح دعوت کرده است . آقایان باید بدانند که مملکت مال اصولگرا نیست . یک رییس جمهور مردمی هیچ گاه رای آوردنش به یک جناح بسته نیست . ) وی افزود: احمدی نژاد تا جایی که در مسیر خدمتگزاری قرار گیرد شان و منزلت خواهد داشت و هر جا که از خدمتگزاری فاصله گیرد و به فکر قدرت باشد زحمات خود را بر باد خواهد داد. ( باز هم جلو افتادن از مقام ولایت و هشدار نابخردانه . دقیقا تهمت هایی است که به مولا علی (ع) هم می زدند و اینکه علی به دنبال قدرت است ) سلیمی نمین در توصیهای به دولت گفت: من به عنوان یک دلسوز دولت به رئیس جمهور میگویم که اگر می خواهد در نزد مردم محترم بماند میبایست در چارچوب قانون حرکت و قدرت را طبق روال طبیعی و قانونی آن ترک کند. ( اولا باید ثابت شود که ایشان دلسوز است . دوما چرا بعد از این همه فحش دادن خود را دلسوز می داند . مگر دلسوزی همانا فحش دادن است ؟ سوما منظور ایشان از چارچوب قانون چیست ؟ قانون اساسی موجود یا قانون فکر بسته خودشان ؟ ) وی در خصوص ورود دولت به انتخابات گفت: دخالت و ورود دولت به انتخابات این شائبه را در جامعه به وجود میآورد که دولت از امکانات دولتی برای ماندن در قدرت استفاده کرده است. بنابراین ممکن است زمینه برخی نابسامانیها را در فضای انتخاباتی رقم بزند. ( این هم نشانه فتنه گری این آقایان که همچون میر حسین موسوی می گویند اگر فلانی رای بیاره حتما تقلب شده و ... . جالب است که هر نوع رای به جز نظر خودشان را مهندسی شده و دروغین می پندارند و در قبال دوره یازدهم می خواهند این شائبه را بیش از سال 1388 ایجاد کنند . ) این کارشناس مسایل سیاسی با بیان اینکه دولت باید از تاریخ نیز درست عبرت بگیرد، گفت: قبل از این دولت نیز برخی دولتها می خواستند با تغییر در قانون اساسی زمینه حضور مجدد خود را فراهم کنند. آنان نیز شان، سابقه و جایگاهشان در نزد مردم، انقلاب و رهبری بسیار بسیار بالاتر از جایگاه کنونی احمدی نژاد بود اما زمانی که خواستند خارج از چارچوب و اصول حرکت کنند مردم آنان را ترک کردند و احمدی نژاد نیز نباید فکر کند که مقام و منزلتی برتر از دیگران دارد. ( دولت های قبل را با شانی بالاتر از احمدی نژاد می دانند ایشان . تهمت تغییر در قانون ایجاد کردن می فرمایند ایشان . خلاصه در این پاراگراف یک بیانیه کاملا سرشار از افترا می بینیم که باید پیگرد قانونی شود . در روز روشن ضد انقلاب و تحول و پیشرفت بودن نوبر است ) وی ادامه داد: احمدی نژاد اگر دچار انحراف نشود می تواند با ارزیابی عملکرد خود و بررسی نقاط ضعف و قوت از طریق منطقی و به صورت اصلاح شده بعد از پایان دولت دهم در عرصه سیاسی کشور به طرق مختلف نقش آفرین باشد.اما اگر در مقابل قانون قرار بگیرد از قدرت محو خواهد شد. ( و این هم تهدیدی دیگر . واقعا به دلسوزی ایشان نسبت به دولت غبطه می خورم . نقش سیاسی رییس جمهور در آینده هم مشخص شده است . به عبارتی فرموده اند : احمدی نژاد اصلا دیگه وارد سیاست نشه و بشینه تو خونه ) وی در پایان در توصیه ای به خبرنگار مصاحبه کننده با رئیس جمهور گفت: خبرنگار باید دلسوزانه تر عمل کند و سوالاتی را مطرح سازد که نتیجه بهتری داشته باشد و مطالبات مردم بیان شود. |
( در کل می توان نتیجه گرفت که احمدی نژاد به درستی قدم بر می دارد و طبق گفته پیر معمار انقلاب دشمنانش احمق تشریف دارند . دشمنانش با پیشرفت بیشتر با معیارهای انقلاب عصبانی تر می شوند . دشمنانش دائما مخالفت می کنند و اگر خوشحال شدند باید به حرکت خود شک کرد . دشمنانش در خیالات و اوهام به سر می برند .
و اما
دشمنانش بدانند محمود احمدی نژاد در بدترین حالت از قدرت هم کناره رود که محال ممکن است . طرفدارانی را تربیت کرده است که رییس جمهور بعدی را در صورت کج روی از آرمان های حقیقی انقلاب بر زمین خواهند کوبید . همه می دانند که احمدی نژاد به خاطر توانایی های بیش از دیگرانش مورد هجمه است و در اینجا اصلا پشتوانه ای جز خداوند نمی توان دید . طرفدرانش هم چنین اند و به دلیل سطح بالا بودن عملکردشان مورد تعرض بدخواهان ضعیف قرار می گیرند . شاید به فرض محال احمدی نژاد کنار رفت و طرفدارانش هم محدود شوند . ولی بدانید این طرفداران روحی سرشار از آرمان خواهی دارند و با توانایی های نبوغ آمیزشان در همه ابعاد همچون انفجار بزرگ اتمی دودمان همه تن پروران ضد انقلاب عقب افتاده را به باد خواهند داد .
سعید سهیلی در تازه ترین گفتگویش بار دیگر تاکید کرده که توقیف «گشت ارشاد» در اکران عمومی و البته ارائه نسخه سانسورشده آن به شبکه نمایش خانگی برآمده از نظرات اشخاصی مانند صادق کوشکی است! با این حال محمدصادق کوشکی استاد دانشگاه امام صادق که همزمان با روند توقیف «گشت ارشاد» و «خصوصی» به برنامه «هفت» آمده و مباحثی را درباره سینمای ایران مطرح کرده بود، شأن خود نمی داند که پاسخ سهیلی را بدهد. بخشهایی از گپ کوتاه ما با کوشکی را در ادامه می خوانید:
اگر خاطرتان باشد شما در آخرین قسمتهای برنامه «هفت»ی که با مجری گری فریدون جیرانی اجرا می شد روی آنتن آمدید و درباره اوضاع سینمای ایران و به خصوص دو فیلم «گشت ارشاد» و «خصوصی» صحبت کردید.
ببینید، اگر بنا باشد با هم گفتگو کنیم باید برمبنای درستی پیش برویم پس نباید اتفاقی که رخ نداده را به من نسبت دهید. من در آن برنامه مذکور هیچ گاه درباره فیلم یا فیلمهای موردنظر شما صحبت نکردم بلکه درباره روند حاکم بر سینما صحبت کردم. من درباره فیلمهای زیادی صحبت کردم اما درباره این دو فیلم بخصوص اصلا وارد بحث نشده و نمی شوم.
با این حال سعید سهیلی کارگردان «گشت ارشاد» یکی از دلایل توقیف فیلمش را صحبتهای شما دانسته است و به تازگی هم این ادعا بار دیگر تایید شده.
نه با آقای سهیلی حرفی دارم و نه برایم نظرات ایشان، اهمیت دارد. شأن من نیست که پاسخ ایشان را بدهم.
از دریچه دیگری به موضوع بپردازیم. چطور می شود که فیلمی در اکران عمومی که گستره مخاطب کمتری را دارد به دلیل یک سری مخالفتها، توقیف می شود اما به ناگاه با تیراژی گسترده در شبکه نمایش خانگی عرضه می شود؟ آن مخالفها الان کجا هستند؟
چرا این سوال را از من می پرسید؟ سیاستگذار این بحث وزارت ارشاد است و دوستان حاضر در آنجا باید به این پرسش پاسخ دهند. حتما از نظر دوستان ارشاد، کار درستی بوده که آن را انجام داده اند. من که برای اکران یا عرضه فیلم در شبکه خانگی مجوز نداده ام. فقط همین قدر می گویم اگر دستگاهی فیلم را در اکران سینمایی توقیف کرد، خلاف عقل است که در تیراژ گسترده آن را در ویدیوکلوبها توزیع کند. این خود وزارت ارشاد بود که فیلم را توقیف کرد و حالا خودش است که مجوز عرضه فیلم در شبکه نمایش خانگی را داده. این کار خلاف عقل است و آقای شمقدری یا در درجه ای بالاتر آقای حسینی وزیر ارشاد باید به این پرسش پاسخ دهند.
به هر حال خیلیها طرز فکر شما و آدمهایی مانند شما را دلیل توقیف این فیلم می دانستند.
من نه مجوز توقیف دادم و نه همزمان با اکران فیلم، درباره آن موضع گیری خاصی کردم.
یعنی با «گشت ارشاد» هیچ مخالفتی نداشتید.
ببینید در حوزه نقد فیلم این منتقدان هستند که باید به بررسی فیلمها بپردازند. من صرفا یک معلم هستم و کارم، چیز دیگری است.
به عنوان یک مخاطب عام که می توانید نظرتان را درباره این فیلم بدون سانسور بگویید.
نظر شخصی ام به عنوان مخاطب این است که کلیت فیلم مذکور را هنجارشکن دیدم و برای جامعه، مضر. البته این نظر شخصی من است. فراوان بودند کسانی که فیلمهای بسیاری را که در این چند سال اخیر تولید شده اند فیلمهای مضری دیدند؛ یکی دو عنوان فیلم هم نیست.
شما می گویید فیلمهای بسیاری در چند سال اخیر تولید شدند که مضر بودند پس چرا این همه هیاهو و حاشیه به یک بار در اکران نوروزی حادث شد؟
این سوال را در مورد هر حادثه ای می توان پرسید. در بازی اخیر پرسپولیس-استقلال بارانی از سنگ بر سر بازیکنان بارید. آیا پیشتر چنین وضعی نبود؟!
هستند گروهی که درگیریهای پیش آمده در سینمای ایران که همه برآمده از تقابل حوزه هنری و وزارت ارشاد بوده را ناشی از تعطیلی خانه سینما می داند. این گروه معتقدند سران خانه سینما بعد از تعطیلی این نهاد پشت حوزه هنری سنگر گرفته و به نوعی در حال تلافی رفتاری هستند که در مورد تعطیلی خانه سینما صورت گرفت. نظر شما در این باره چیست؟
این سوال را بروید از کسانی بپرسید که از پشت پرده ها خبر دارند. استادان دانشگاه که از پشت پرده خبر ندارند. من هیچ اطلاعی از پشت پرده ها ندارم و دلیلی هم ندارد که به این واسطه مورد پرسش قرار گیرم. باز هم می گویم نه توقیف «گشت ارشاد» به من ربط داشت و نه مجوز پخش آن برای شبکه ویدیویی.
وقتي حكومت عدالت برپا شود حكومت جهاني است، نه حكومت فردي.
رسانههاي آزاد هم حق ندارند به مسئول يك كشور توهين كنند
امروز ادبيات ما در دنيا مشتريهاي زيادي پيدا كرده است و بدانيد كه اين بيداري در منطقه يك بيداري جهاني است
از نظر ما اسلام دين خاتم است و بيداري اسلامي به عبارتي بيداري تمام جهان است
ملت ايران به دنبال عدالت است اگر من نوعي به دنبال قدرت باشم، به نسبتي كه به دنبال قدرت هستم، براي ملت ضرر هستم.
چرا به ملت توهين ميكنيد؟ چرا به ملت ميخواهيد به زور القاء كنيد و بگوييد كه تو اشتباه كردي كه اين را انتخاب كردي؟ چرا اينقدر توهين و تهمت زديد؟ اگر ميخواهيد رئيسجمهور شويد در سال بعد خوب خود را معرفي كنيد و ملت بعد از بررسيها انتخاب ميكنند.
اينكه مثلا بگويند تو مديريت كن، ولي در مورد آن چيزي كه دولت ميخواهد اجرا كند، بيايند و به ما بگويند قدم به قدم چهكار كن اين باعث مخدوش شدن مرزها ميشود. مثل اين است كه مثلا بگوييم 10 هزار تومان به شما ميدهيم كه با آن ناهار درست كنيد، بعد بگويند كه حدود 2 كيلو گوشت بخر، 3 كيلو سبزي بخر، 4 كيلو فلان چيز را بخر. اينها كه مجموعش ميشود 40 هزار تومان. پس مديريت كجاست؟
برخي افراد هستند كه مسئوليت دارند ولي حتي يكبار قانون اساسي را نخواندهاند. همه ملت بايد قانون اساسي را بلد باشد.
در قانون اساسي آمده است كه نميشود با وضع قانون و يا به بهانه امنيت ملي آزادي مردم را محدود كرد. همچنين در قانون اساسي آمده است كه ظرف 24 ساعت بايد به متهم تفهيم اتهام شود. كجاي دنيا چنين است؟ ما بايد اينها را اجرا كنيم.
نمايندگان مجلس و شوراها محترم هستند اما رئيسجمهور نماد تصميم ملت است و اين اختيار به او داده شده است كه اگر چيزي خلاف مصلحت مردم است امضا نكند. چقدر سر و صدا كردند و حتي در قوه قضاييه پرونده درست كردند، در صورتي كه من گفتم كار خلاف قانون اساسي انجام نميدهم.
اين دولت پاكترين دولت در تاريخ كشور است و هيچگاه به دنبال كاسبي و قدرت و كارهاي حزبي و گروهي نبوده است. حال ممكن است يك مدير رده پايين در جايي تخلفي بكند، اما مديران اصلي دولت جزو پاكترينها هستند. اين افراد نه فراماسونر، نه حجتيهاي، نه بهايي، نه بزرگترين خطر از صدر اسلام تا كنون، نه خائن و نه دشمن هستند، بلكه اينان براي مقابله با دروغگويي و تقلب تلاش كردهاند و در اين راه فحش خوردهاند و مقام معظم رهبري نيز در سخنان خود گفت كه حملات به دولت به خاطر دفاع از ارزشهاست و ما از چيزي منحرف نشدهايم.
اگر 100 سال هم بايستم، يك ثانيه هم يك بله به زيادهخواهان نميگويم. شايد سكوت كنم، اما بله نخواهم گفت. در جايي نشسته بوديم كه يك فرد سخنراني ميكرد كه شروع به كوبيدن دولت كرد. براي اين مساله لطيفهاي درست كرده بودم كه ميگفتم از 52 هفته سال عدهاي 51 هفته به دولت فحش ميدهند و هفته دولت را هم از آن انتقاد ميكنند.
دین اسلام دین بسیار بزرگی است . خدشه بر آن ناممکن است . آنانکه اسلام را آسیب پذیر می دانند . ابله ترین ها هستند .
1- نظام سلطه به کمک ابزارهای رسانه ای خودهرسخن حقی رادروغ وهرمطالبه حقیقی رایاغی گری می خواند.
اولین اتفاق صدا خفه کن مربوط است به جلسه هیئت دولت با رهبر معظم انقلاب که سخنان گهر بار امام حاضر و فرزانه ترین حاکم جهان اسلام ، جماعت تکفیری و تمامیت خواه را زیر سوال برد و در این بیانات که در فرازی از آن گفته شد این دولت به دلیل پافشاری بر اصول انقلاب بیشتر از همه تحت فشار است اتهام انحرافی گری و خیلی تهمتهای دیگر را به خود زنندگانش برگرداند
دومین اتفاق صدا خفه کن هم که در مراسم تجلیل از قهرمانان المپیک رخ داد . محمود احمدی نژاد محمد بنا را برای ادامه روند مربی گری تشویق کرد . محمد بنایی که مورد هجمه بدخواهان بود و تصمیم داشت از عالم مربی گری خداحافظی کند . نکته جالب توجه این واقعه این است که رسانه های وصل به هم و یک رییس نا آزاد مخالف دولت که اوج بی انصافی ها را در این مدت نشان داده اند . در مقابل این واقعه سکوت وحشتناکی پیشه کرده اند . وقتی امسال شگفتی سازی ورزشکاران را در المپیک شاهد بودیم زمین و زمان را به هم زدند تا این موفقیت را فقط و فقط از غیرت خود ورزشکاران و مربیان اعلام کنند و این همه مجموعه ورزشی ساخته شدن در ایران را طی سفر های استانی و زحمت های زیر بنایی علی آبادی را ندیدند . حالا در این جشن ستاره المپیک که محمد بنا بود و سر قهر کردنش هم هزاران تهمت به دولت و ریاست کمیته المپیک می زدند به رییس جمهور قول داد که کارش را ادامه خواهد داد و بر آیند کل جشن این بود که محمود احمدی نژاد قهرمان واقعی المپیک 2012 می باشد و این برای همه بد خواهان سنگین تمام شد . حالا نمی دانند در مقابل این مقوله چه کنند . توانسته بودند دیکتاتور مآبانه و غیر منصفانه و از روی نامردی حمید سوریان و رضا زاده و خدابیامرز روح الله داداشی و علیرضا افتخاری را فقط به جهت دوستداری رییس جمهور تخریب کنند ولی هم اکنون تاکتیکی برای محمد بنا ندارند
نکته سوم پیرامون حاشیه های پیرامون برنامه خنده بازار است . این برنامه که در سری جدید به هجو و تمسخر تفاله های برنامه ساز خارج از کشور می پردازد و سطحی بودن آنها را زیر سوال می برد به مذاق وابستگان و بدخواهان داخلی خوش نیامد و در صدد پیدا کردن بهانه ای برای ضربه زدن بودند . در زلزله تبریز به بهانه پخش قسمتی از این برنامه به جای صدا و سیما کل این اثر را زدند و وقتی دیدند موفق نمی شوند دنبال بهانه اساسی تر بودند . بهانه را هم دوباره اصولگرا ها دادند . به خاطر پخش آیتم طنز فیلم سیب و سلما که مربوط است به داستان مقدس اردبیلی مورد انتقاد قرار گرفت که در جای خود بحث دارد ولی جماعت اپوزیسیون که هیچ اعتقادی به مقدس اردبیلی ندارند این را بهانه کرده و کل خنده بازار را کوبیدند چون به اعتقادات سطحی و جلبکی و کودکانه آنها توهین می شد . جالب توجه این که سری جدید خنده بازار را که قویتر از سری های قبل در امده را مبتذل تر و ضعیف تر می خوانند
به این سؤال باید پاسخ قانعکنندهای داده شود که چرا افرادی با رنگ و لعاب سیاسی آقای محمد رضا باهنر، پس از مصادره خانه ملت به نام خود، در برابر دولت انقلابی، ارزشی و مردمی دکتر محمود احمدینژاد و مؤثرترین دولت پس از انقلاب در پیشرفت همهجانبه کشور، تا این حد تاب و توان از دست دادهاند که به سختی حاضر میشوند یک سال آخر آن را تحمل کنند و از موضع خودبرتربینی و در رأس امور بودن، برای دولت دهم، دائماً خط و نشان میکشند، معیارگذاری و تهدید میکنند و به تعبیر خوابهای آشفته خویش برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری میپردازند.
به راستی این افراد ناگزیر از تحمل کدام هزینه سنگین خواهند بود که از ترس آن، ترجیح دادهاند رئیس جمهور یعنی منتخب یک ملت را تحمل کنند و به زعم خویش عزل او را فعلاً از دستور کارشان خارج سازند؟!
تأمل در کنه ادعاهای دشمن شادکن این عناصر به اصطلاح سیاستپیشه، نشان میدهد که آنها در یک بنبست اخلاقی و رفتاری خود ساخته گرفتار آمدهاند و به مثابه گربه در بند افتادهای میمانند که به هرچیز و هرکس چنگ میاندازد تا بلکه راه گریزی فرارویش گشوده شود. وقتی در برابر منطق صحیح و اصولی مهندس اسفندیار رحیم مشایی کم آوردند، خودشان او را به یک خار تیز و برنده تبدیل کردند، سپس با آن تن خویش و دیگران را مجروح و رنجور ساختند و سرانجام ترجیح دادند این خار را ببلعند تا از نظرها دور بماند اما در گلویشان آنچنان گیر کرده است که نه یارای فرو بردن خار را دارند و نه میتوانند آن را بیرون آورند.
آنها در برابر دولت احمدینژاد ترمز کردهاند و چنین به نظر میرسد که هیچ تعمیرکار متخصصی قادر به رفع نقص فنی پیش آمده در ترمز پیکان از رده خارج آنها نیست، غافل از آنکه این بیتحرکی و ایستایی، راه حلی بسیار سادهتر از پیاده کردن گیربکس و تعویض چرخ دندهها دارد، کافی است که راننده ناشی آن، پایش را از روی پدال ترمز بردارد تا هم خود از بلاتکلیفی در آید و هم به راهبندان پر سر و صدایی خاتمه دهد که مانع از حرکت رو به جلوی هزاران انسان خردمند شده است. آنها میگویند چرا رئیس جمهور پس از دریافت نامه رهبر معظم انقلاب در خصوص کنارگذاشتن آقای مشایی از معاون اولی رئیس جمهور، وی را به ریاست دفتر خود برگزیده است.
این بهانهجویی کودکانه و در عین حال ظالمانه را رهبر معظم انقلاب دو روز پس از استعفای آقای مشایی از سمت معاون اولی رئیس جمهور، پاسخی درخور دادند و چنین فرمودند: به کسی نباید بیهوده تهمت زد و او را به خاطر یک امر، از همه ی آن چیزهایی که صلاحیت محسوب میشود، نفی کرد. باید با انصاف بود و منصفانه حرف بزنیم و عمل کنیم. حتی نسبت به دشمن هم نباید بیعدالتی کرد، حالا او که دشمن هم نیست. بیعدالتیها و بیانصافیها را همه کنار بگذارند. هر جایی که اختلاف سلیقهها و اختلاف برداشتها با هوای نفس مخلوط شد، کار خراب میشود. در فریب خوردن از هوای نفس باید به خودمان سوءظن داشته باشیم و در احساس تکلیف هم دقت کنیم که از دایره تکلیف، گامی آنطرفتر نباید گذاشت و زیاده روی نباید کرد.
سخنان پندآموز رهبر فرزانه انقلاب به گوش کسانی که «هوای نفس» خویش را با خوشرنگی «تکلیف» آراستهاند، فرونرفت، لذا با نقبی که به درون هیأت دولت زدند، کوشیدند اقتدار مدیریتی رئیس جمهور را به چالش بکشند و نشان دهند که کارشان از پای بست ویران است. واکنش بهنگام و هوشمندانه آقای احمدینژاد، صفآرایی جماعت لجوج و عنود را مختل کرد اما کسانی که از خودخواهی به زیاده خواهی و اینک به تمامیت خواهی رسیدهاند، با «هوایی غالب»، وارد باتلاق ظلم و بیعدالتی شدند و برسر خویش و دیگران آوردند آنچه را که باید از آن پرهیز میکردند.
مدعیان پرآوازه، آنقدر در وادی غفلت ماندند که از یاد بردند، ماجرای استعفای وزیر اطلاعات و بازگشت مجدد او به کار، دستاویز نجاتبخشی برای آنها نیست، لذا رئیسجمهور پرتلاش و خستگی ناپذیر را به یازده روز خانه نشینی متهم کردند تا آن را بهانه دیگری برای داعیههای بیپایان خویش قرار دهند.
رهبر معظم انقلاب در همان روزهای اول پس از این ماجرا، ضمن تمجید و حمایت از خدمات و تلاشهای بیوقفه دولت و شخص رئیس جمهور، تصریح کردند که ادعای مربوط به گوش نکردن حرف رهبری از سوی رئیس جمهور، سست و بیپایه و اساس است.
با وجود سخنان روشنگرانه مقام معظم رهبری، قافیه باختگان عالم سیاست که از اقبال گسترده مردم به دکتر محمود احمدینژاد احساس سرخوردگی میکردند و تداوم آن را به زیان خود و همپالگیهای محفلیشان میپنداشتند، دست از ماجراجویی و داستانپردازیهای کودکانه برنداشتند و بر سر خویش و دیگران آن آوردند که نباید.
هوشیاری رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور مانع از به ثمر نشستن تلاشهای شرمآور خودبرتربینان شد و آنها نتوانستند به اهداف خود برای اثبات حاکمیت دوگانه با وانمود کردن عدم ولایت پذیری رئیس جمهور جامه عمل بپوشانند. شکست طیف همفکران آقای باهنر برای ماهیگیری از آبی که خودشان گل آلود کرده بودند، آنها را بر آن داشت تا ماجرایی به نام جریان انحرافی را به راه بیندازند و از رهگذر برخورد قضایی با اطرافیان رئیس جمهور، فشارهای وارده بر او را تا آنجا افزایش دهند که ناگزیر شود آقای اسفندیار رحیم مشایی را از سمت ریاست دفتر خویش کنار بگذارد و در سال 90 کردند آنچه را که نباید.
با تشدید فشارها، برخی همکاران رئیس جمهور بهبند کشیده شدند تا آنجا که
روزنامه نیز مورد حمله قرار گرفت، اما یاران دکتر احمدینژاد، مردانه، شجاعانه و صبورانه همه سختیها و فشارها و آسیبها را بر خود و خانواده هایشان خریدند و دم فروبستند و حسرت حتی یک گفتوگوی خوشحالکننده با شبکههای خبری و رسانهای وابسته به دشمنان و بیگانگان را بر دل بدخواهان و بدسیرتان گذاشتند.
این همه را گفتیم که کودکانه بودن بهانههای یک طیف زیاده خواه را برملا کنیم زیرا بر این باوریم که قرار داشتن آقای مشایی در کنار رئیس جمهور، مسئله اصلی امثال آقای باهنر برای ضدیت و خصومت با دولت آقای احمدینژاد نیست و مشایی فقط یک بهانه است! در اینجا یادآوری یک توصیه صادقانه خالی از لطف نیست که: آب را جایی باید ریخت که میسوزد. در این میان، بیش از هر چیز دل نگران جوانان پاک نیتی بوده و هستیم که فریب تبلیغات مسموم مدعیان اصولگرایی را خوردهاند و از سر غفلت و ناآگاهی سرگرم بازیگری در میدان دشمن هستند. برای آنها استدلال کردهاند که به دلیل سرپیچی آقای احمدینژاد از دستور رهبر فرزانه انقلاب، ایشان نیز حمایت خود را از دولت و رئیس جمهور پایان دادهاند، در حالی که نه رئیس جمهور از دستور رهبری سرپیچی کرده است و نه رهبری عزیز، حمایت از دولت را متوقف ساختهاند. سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار روز پنجشنبه گذشته اعضای هیأت دولت با معظم له سند دیگری بر این ادعاست.
آقای باهنر و همفکران وی بویژه در مجلس شورای اسلامی به این نتیجه رسیدهاند که اگرچه گریزی جز تحمل رئیس جمهور و دولت او برای یکسال باقیمانده ندارند اما آنها دست روی دست نخواهند گذاشت و از همه ابزارهای در اختیار خود برای زمینگیر کردن دولت استفاده خواهند کرد و تحولات ماههای اخیر نیز نشان داده است که آنها برای این منظور همه توان خود را به میدان آوردهاند.
طرح سؤال از رئیس جمهور که به دلیل ورود به حیطه اختیارات وی، اقدامی کاملاً غیرقانونی بود به اجرا گذاشته شد که صد البته با پاسخهای صریح و دندانشکن آقای احمدینژاد رو به رو گردید اما آنها نشان دادهاند که برای باقی ماندن در قدرت و حذف نشدن از چرخه تصمیم گیری، از وارد آوردن آسیبهای جدی و خطرناک به کشور و مردم نیز هیچ ابایی ندارند. ایجاد التهابات کاذب در فضای روانی جامعه، سوءاستفاده از نظام فرسوده بانکی برای افزایش قیمت سکه و ارز و به تبع آن تحمیل تورم لجام گسیخته به مردم، حاکی از فعال شدن دستهای آلوده و خائن برای آسیب زدن به نظام اقتصادی کشور است و این همه، مقدمهای برای جلوگیری از اجرای موفق قانون هدفمند کردن یارانه هاست، قانونی که در سال اول اجرای آن به کام مردم شیرین بود و دستهای منحرف و آلوده در تلاشند تا تلخکامی را جایگزین آن سازند.
آقای باهنر اظهار امیدواری کرده است که چرخهای دولت یکسال دیگر بازشود و به سلامت بر زمین بنشیند. این سخنان نشان میدهد که او و همفکرانش در چه توهم کشندهای گرفتار آمدهاند. آنها چشم به آسمان دوختهاند تا در سال 1392 شاهد فرود آمدن رئیس جمهور باشند در حالی که آقای احمدینژاد در سوم تیر 1384 فرود آمد اما نه در باند فرودگاه باهنر، بلکه در قلوب یک ملت با بصیرت و امروز فراتر از مرزهای ایران، در قلبهای صدها میلیون انسانی جای گرفته است که شیفته او، مدیریتش و ارتباطات انسانیاش با دیگران شدهاند. درست است که آقای باهنر با کسب کمتر از 5 درصد آرای واجدین شرایط رأی به نمایندگی از مردم تهران به خانه ملت راه یافته و همچنان آن را در مصادره خود حفظ کرده است، اما به راستی آیا او و همفکرانش قادرند احمدینژاد را از خانهای که در دلهای پاک مردم برای خود ساخته است، بیرون کنند؟
چرا دولتی با خصوصیات دولت آقای احمدینژاد برای آقای باهنر غیرقابل تحمل شده است؟ چگونه ممکن است فردی در قامت نایب رئیس چندین دوره مجلس شورای اسلامی، متوجه زیر سؤال رفتن اعتبار و حیثیت سیاسی خود، به دلیل ایستادن در برابر دولتی با ویژگیهایی نظیر آنچه رهبر معظم انقلاب برای دولت دهم برشمردهاند، نباشد! به راستی منحرف کیست و سردمدار جریان انحرافی واقعی چه کسی است؟