منجی سلطه گر 6
دولت بهار/ حمید لازمی: حق با شمشیر است . مثل معروفی است که در طول تاریخ تا کنون کاربرد داشته است . تا الان حاکم تاریخ شمشیر بوده است . انسانهای قدرت طلب بر مردم دنیا حکومت کرده اند . برای این منظور حاکم قدرت طلب برای حکومتش نیاز به یک ریشه دارد . گذشته ای که بتواند به آن تکیه کند و به واسطه آن بر دیگران سلطه گری کند .
قدرت طلب ها را باید شناخت . کسانی که همه رویکردهایشان، سبک کارشان و سیاست هایشان شیطانی است . در سری مقالاتی که می نویسم اشل بین المللی مباحثم را در نظر دارم که به واسطه سینما به آنها شناخت پیدا کرده ام . عمدا مثال های تصویری خودشان را پیش می کشم که استنادم قابل قبول تر باشد . هیچ پدیده ای را نباید بدون بررسی بشنوید و قبول کنید . حتی برایتان محرض هم بود در مورد آن مطالعه کنید .
جریان حکومت پنهان جهانی صحت دارد . حکومتی مخوف و شیطانی که در جهل مردمان دنیا بیشتر به هدفش می رسد . مسلما اقلیتند ولی اینکه چطور می توانند این همه بنی بشر را بازیچه سیاست های خود قرار دهند به روشنگری نیاز دارد .
از حادثه 11 سپتامبر شروع می کنیم . حادثه ای که در منهتن آمریکا رخ داد و دو برج دوقلوی مرکز تجارت جهانی توسط عواملی از بین رفت . این حادثه به اذعان کشفیات گروه های حقیقت یاب خود ایالات متحده آمریکا ساخته و پرداخته خود شان بود . آنهایی که قدرت خود را در آمریکا و جهان کمتر از قبل می دیدند و به تلنگری نیاز داشتند . تلنگری که هر چند وقت یکبار می زنند تا مظلومیت خود را به رخ بکشند و اینکه ما در خطریم و دنیا حسودی ما را می کند و دائما در حال ضربه زدن به ماست . این خود زنی بزرگ تاریخی بهانه ای بود که به خاورمیانه حمله کنند تا بتوانند گلوگاه اقتصاد جهانی را در دست خود بگیرند و در کنترل داشته باشند و در ثانی امنیت اسراییل را تامین کنند.
با حساب سر انگشتی می توان پی برد به قدری ضعف آمریکا زیاد بود که حاضر شد این هزینه میلیارد دلاری را انجام دهد . به حدی منافع بعد از ان ارزشمند تر و مهم تر بود که حاضر شد از نماد افتصادی خود بگذرد. سوال بزرگی که از همان ابتدا در ذهن بود این بود که چرا به خاور میانه حمله کردند ؟ چرا افغانستان ؟ چرا عراق ؟ چرا ایران تهدید شد ؟
با فیلمهایی مثل یونایتد 93 که با حالت مستند گونه و گذاشتن صدای خواندن آیات قرآن توسط تروریست ها سعی کردند القا کنند این عملیات توسط مسلمانان رخ داده است نه در افغانستان موفق به کشف مورد مشکوکی شدند و نه در عراق و بعدها در مقالات افشاگرانه ای لو رفت که مواد منفجره به کار رفته در برج های دوقلو سوپر ترمیت از مواد منفجره پیشرفته نانو تک بوده که فقط در اسراییل و آمریکا یافت می شود و نمی تواند شخصی مثل اسامه بن لادن آن را داشته باشد.
خب مسلم است که این دروغ های بزرگ و دیده شدن دم خروس ها همه از حقیقتی خبر می دهند که دنیایی را الاف خود کرده اند و چند سالی شاهد جنگولک بازیهایی هستیم که پایانش مبهم است . چه طور می شود که 7 میلیارد انسان به هر دلیلی این دروغ ها را باور می کند ؟
به گذشته این سیاست ها که بپردازیم به مقوله ای به نام هلوکاست می رسیم . واقعه ای که 60 سال بیشتر است بر سر مردمان می کوبند و همه سیاست هایشان را هم پیرامون آن پیگیری می کنند . مسلما این حادثه یا بزرگ رخ داده است یا دروغ بزرگی است . در هرصورت باید حلاجی شود که چرا زاینده این همه حوادث است . جالب اینکه بررسی این حادثه در غرب ممنوع است و پیگیران ان را زندانی می کنند و اتفاقا 11 سپتامبر هم به حوادث مقدسی پیوسته که دیگر کسی حق ندارد آن را بررسی کند و در آینده پیگیران آن هم زندانی خواهند شد.
می گویند 6 میلیون انسان سوزانده شده است . خب اگر هر انسان ده دقیقه طول بکشد بسوزد و خاکستر شود حدود 114 سال زمان نیاز دارد .
به هر جهت ظلمی که در جنگ بر سر یهودیان به وقوع پیوسته را کتمان نمی کنیم و در تاریخ ثبت شده که این ظلم بر سر کینه ای بوده که هیتلر از این جماعت داشته است . بحث ما این است که نسل سوزی بزرگتر در حال انجام شدن است . نسل سوزی هم فقط به کشتن انسانها گفته نمی شود . انحصاری کردن علم، گرسنگی، فاصله طبقاتی و ترساندن مردم دنیا وگسترش بیماریهای دست ساز و ... همه از ارکان نسل سوزی اند . هر عاملی که باعث شود بشر به تکامل نرسد و آگاه نشود و در غفلت بماند جزو نسل سوزی حساب می شود.
خشونت و جنگ را هم از بلاد خود به مناطق دلخواه می کشانند تا بسوزانند و سوخته نشوند . همه و همه این بلاها را هم با هلوکاست توجیه می کنند . اینکه ما را زدند و می زنیم . ما را کشتند و می کشیم . حالا اگر ثابت شود که گذشته مذکور افسانه ای بیش نیست چه باید گفت ؟
در سینما نیز سعی شد به انواع مختلف این تاریخ خود ساخته و اغراق آمیز بر افکار مردم دنیا جا انداخته شود . بدون اینکه به اصل موضوع یعنی سوختن 6 میلیون انسان اشاره شود نه مدرکی هست و نه منطقی می توان حواشی آن را با پیاز داغ نشان داد و با احساسات بازی کرد .
در سال 1982 کتابی به نام کشتی شیندلر نوشته توماس کنالی که برنده جایزه بوکر هم شده بود منتشر شد . سید شاینبرگ از مدیران یونیور سال امتیاز این کتاب را خرید . ساخت آن را به اسپیلبرگ پیشنهاد داد . اسپیلبرگ ابتدا به سه نفر ساخت آن را سفارش کرد . اول مارتین اسکورسیزی که به علت اینکه اعتقاد داشت این فیلم را یک یهودی باید بسازد ساخت آن را رد کرد . سپس از رومن پولانسکی یهودی خواسته شد که او آن زمان آمادگی ساخت این اثر را نداشت و بعد از بیلی وایلدر خواسته شد که او هم دوران بازنشستگی را طی می کرد و از خود اسپیلبرگ خواست تا بسازد و در آخر این نوشته به اسم شانزدهمین فیلم اسپیلبرگ ثبت شد . فیلمی واقعا تکان دهنده و تاثیر گذار که الحق در راستای تحریک احساسات خوب عمل می کند . فهرست شیندلر در سال 1993 با سبک سیاه و سفید و تنها مونو کروم قرمز لباس دختر بچه ای تنها به پرفروش ترین فیلم سیاه و سفید تاریخ سینما تبدیل شد و در مراسم اسکار مجسمه اش را برای بهترین فیلم و کارگردانی و فیلمنامه اقتباسی و موسیقی و تدوین و فیلمبرداری و کارگردانی هنری دریافت کرد و 61 جایزه دیگر را نیز نصیب خویش ساخت .
داستان در 1943 رخ می دهد و اواخر جنگ جهانی دوم و شهر کراکر لهستان . ده ها هزار نفر با قطار به این شهر اشغال شده می آیند . اسکار شیندلر لیام نیسن فردی سودجو است که به منظور ساخت کارخانه ای به آنجا آمده است . بهترین راه رسیدن به سود بیشتر را استفاده از نیروی انسانی ارزان قیمت می داند . وی به این منظور به کافه نازیها و اس اس ها می رود و با آنها دوست می شود و عکس می اندازد و با دادن رشوه و .. مجوز تاسیس کارخانه می گیرد . با کتاب فروشی به نام ایزاک اشترن بن کینگزلی دوست می شود و با هم همکاری می کنند . ایزاک می شود معاون او و با شدت گرفتن جو ضد یهودی ، یهودیان زیادی متقاضی استخدام در این کارخانه می شوند و کارخانه رونق می گیرد . یک نظامی به نام آمون گوت رالف فاینس سر می رسد که عقیده دارد نازی ها نژاد برترند و بقیه باید کشته شوند . کشتار بی رحمانه وی آغاز می شود و به بهانه های مختلف یهودیان را می کشد . ایزاک از شیندلر می خواهد که با استخدام کارگران بیشتر یهودیان بیشتری را از مرگ مصون کند . اسکار ابتدا نمی پذیرد چون عقیده دارد وظیفه او نیست که انسانها را از مرگ نجات دهد . البته شکایت خود را به گوت می برد که کشتن نشانه قدرت نیست . گوت اعتقاد دارد که اگر بتوانیم انسانها را کنترل کنیم قدرتمند شده ایم . شیندلر با دادن رشوه به گوت کارگران بیشتری می گیرد و کم کم همراه یهودیان می شود . اشترن در جایی از فیلم به زبان عبری از کتاب تلمود جمله ای را روی انگشتری حک کرده و به شیندلر می دهد : هر کس جان یک نفر را نجات دهد بشریت را نجات داده است .
لیست 801 نفره ای شیندلر که بعدها در استرالیا پیدا شد این مسئله را پررنگ تر کرد و شیندلر شد کوروش زمان که یهودیان به او هم ارادت دارند و نماد نجات دهنده یهودیان می دانند .
اسپیلبرگ به غیر این فیلم هیچگاه عزیز دردانه هالیوود نبود و تا نجات سرباز رایان هم مورد توجه قرار نگرفت . نگاهی هنرمندانه به یک مصیبت بشری یعنی جنگ و بدتر از آن نسل سوزی که به علت اینکه زر و زور صهیونیست بیشتر چربیده این فیلم ساخته شده است . اسپیلبرگ هدف از ساختن این فیلم را فقط اعتراض می دانسته . بابت ساخت این فیلم پولی نگرفت . در مصاحبه مطبوعاتی این فیلم اعلام کرد که همان وقایعی که در 1943 توسط نازیها رخ داد 50 سال دیگر نیز در بوسنی توسط صرب ها بر سر مسلمان ها رخ داد . من مخالف هر نوع نسل کشی هستم.
بعدها اسپیلبرگ در فیلم مونیخ نگاه بی طرفانه و متمایل به ضد صهیونیست هم دارد که این نشان از استقلال فکری این کارگردان است .
صحبتهای علی با آونر در فیلم مونیخ . ساخته استیون اسپیلبرگ
......................................
علی : «سرانجام عرب ها علیه اسرائیل قیام خواهند کرد ، آن ها فلسطین را دوست ندارند ولی از اسرائیل متنفرند ، مشابه1967 جنگ 6 روزه نخواهد شد . بقیه دنیا خواهد دید که اسرائیل با ما چه می کند . اسرائیل از بین خواهد رفت »
اونر : «این یک رویاست ، کشور نداشتتون را هرگز نمی تونین به دست بیارین»
علی : «انگار تو یهودی هستی؟!»
اونر : «من صدای درون مغز توام که اونچه را از قبل می دونی دارم بهت میگم . شما چیزی برای معامله ندارین ، شما نمی تونین کشورتون را به دست بیارین . همه شما پیرمرد ها در انتظار فلسطین خواهید مرد»
علی : «ما فرزندان زیادی داریم ، می تونیم تا ابد صبر کنیم . اگر نیاز پیدا کنیم ، می تونیم کل جهان را برای یهودیان ناامن کنیم»
اونر : «شما یهودیان را می کشین و دنیا در این باره احساس بدی پیدا می کنه ... فکر می کنه شما حیوان هستید »
علی : «بله ... اما دنیا می بینه که اونا مارا به حیوون تبدیل کردند »
اونر : «شما عرب هستید ، مناطق زیادی برای شما وجود داره»
علی : «با یهودیان همدردی می کنی؟!...همه شما آلمانی ها با یهودیان این طوری با ملایمت برخورد می کنین؟!درباره هیتلر احساس گناه می کنین و این طوری باشون همدردی می کنین . پدرم هیچ یهودی را با گاز خفه نکرده »
اونر : «یه چیزی را بم بگو ... واقعا دلت برای درختان زیتون پدرت تنگ شده؟ فکر می کنی باید همه چی یا هیچ چی را به دست بیاری ؟ دوست داری بچه هات این طوری زندگی کنن؟»
علی : «حتما همین طوره .. شاید 100 سال طول بکشه اما ما برنده میشیم . چقدر طول کشید یهودیان کشورشون را به دست بیارن ؟ چقدر طول کشید که آلمان دوباره ساخته شد؟»
اونر : «و ببین چه خوب تمام شد؟»
علی : «شما نمی فهمین خونه نداشتن چیه ؟ واسه همینه که شما اروپایی ها نمی فهمین ، چون یه خونه دارین که بش برگردین. ما می خواهیم کشور داشته باشیم . خونه همه چیزه»
رومن پولانسکی که فهرست شیندلر را نساخته بود آمادگی ساخت فیلم ضدنازی پیدا کرد و به این صورت فیلم پیانیست خلق شد با بازی آدرین برودی . داستان ولادیسلاو اشپیلمن پیانیستی که در ایستگاه رادیویی ورشو آثار شوپن را می نوازد و درگیر جنگ می شود و به اردوگاه تبعید می شود از خانواده اش دور می شود و به علت نفوذ داشتن و زرنگی و داشتن روابط متعدد با دوستان زیاد ، از زیر بار این اسارت فرار کرده و آواره و پیاده و گرسنه خود را از مصیبت دور می کند و در آخر زیر آوار توسط افسری آلمانی پیدا می شود و پس از مشخص شدن پیانیست بودن رها می شود و به زندگی عادی خود برمی گردد .
این فیلم اتوبیوگرافی خود رومن پولانسکی است که مادرش را در این ماجرا ها از دست داد و در این فیلم جاودانگی هنر را هم در لایه دوم فیلم نشان می دهد .
فیلم مهم دیگر در راستای نگاه به اوضاع یهودیان در جنگ جهانی از زاویه هلند ساخته شده با نام کتاب سیاه BLACK BOOK به کارگردانی پل ورهوفن هلندی با زبان مادری خودش . شخصیت دختر زیبای یهودی به نام راحیل اشتاین کاریس خان هوتن به تصویر کشیده که در مصیبت اشغال هلند از خصال دخترانه خود برای نجات و مصونیت استفاده می کند . البته فیلم ، فیلم بسیار خوش ساختی است . فیلمی شخصی از پل ورهوفن ولی پر از حادثه و تاثیر گذار . ده سال از عمر هنری خود را صرف این فیلم کرده و با وجود کمبود منابع مالی فراوان موفق به ساخت این فیلم شده و در نتیجه تبدیل به پرفروش ترین فیلم هلند شد . با این که پرخرج ترین فیلم هلندی نیز بود 17 میلیون یورو ولی تا 12 ژانویه 2007 یک میلیون نفر هلندی از این فیلم دیدن کردند . البته این فیلم نامزد اسکار هم نشد از جانب هلند به عنوان فیلم خارجی ولی جایزه شیر طلایی ونیز را در 2006 به خانه برد . تفاوت فیلم با فیلمهای دیگر در نگاه بی طرفانه آن به مقوله جنگ جهانی است . ددمنشی و خیانت و زور و ظلم و سیاهی را فقط در نازیها نشان نمی دهد . بلکه در انتهای فیلم این بی شرمی را به خودی ها نیز نسبت می دهد . فیلم قصد نژاد گرایی ندارد. دیالوگ جالب فیلم اینجاست که به راحیل گفته می شود : اگر شما به حرف مسیح گوش داده بودید این همه دردسر نمی دیدیم و نمی کشیدیم .
فیلم دیگری که ریشه ددمنشی سپاه غرب را از زاویه مسیحیان نشان می دهد فیلم ملکوت آسمانها KING DOM OF HEAVEN ساخته رایدلی اسکات است. در سال 2005 سازنده فیلم معروف گلادیاتور این فیلم را که مقطع جنگهای صلیبی را به تصویر می کشد ساخت و پرداخت . دو قرنی که مسلمانان و مسیحیان بر سر اورشلیم مشکل داشتند . در قرن 7 این شهر بزرگ در تصرف مسلمانان بود که تا قرن 12 این تصرف ادامه داشت . مسیحیان هم آزادانه رفت و آمد می کردند . مشکلاتی موجب شد که حاکم اورشلیم دروازه شهر را به روی مسیحیان بست . مسیحیان سپاهی تشکیل دادند و به زور و با وحشی گری تمام و با گذر از دریای خون ، اورشلیم را فتح کردند . صد سال نیز آنان این شهر را در تصرف خود داشتند . حالا نوبت مسلمانان بود که به حق خود برسند.
فردی به نام صلاح الدین ایوبی سپاهی 200 هزار نفری از کشور های مسلمان پیرامون جمع آوری کرد و اورشلیم را محاصره کرد ولی با روشی بسیار متفاوت تر از مسیحیان این شهر را تصرف کرد . تصرفی با درجه کیفی خشونت بسیار کمتر از مسیحیان و تقریبا مصلحانه در راستای کرامت انسانی . اتفاقا اروپاییان را شیفته خود و اسلام کرد . البته این تصرف اورشلیم و محق دانستن مسیحیان برای زندگی در اورشلیم ادامه داشت ولی تاریخ ثابت می کند که این شهر بیشتر در اختیار مسلمانان بوده و مسلمانان ریشه ای تر و محق تر از مسیحیان برای سکونت در این محل می باشند . فیلم پایان جالبی هم دارد . شهر اورشلیم فتح شده و صلاح الدین از مسیحیان می خواهد که بدون خونریزی شهر را ترک کنند.
طرف مسیحی : ما شما را کشتیم و اینجا را فتح کردیم . چگونه بدون انتقام به ما تضمین امنیت می دهید ؟
صلاح الدین : ما مسلمانیم و خشونت و کشتن در دین ما راهی ندارد .