آقای رئیس جمهور، دلتان برای بچه های هشتاد و چهاری تنگ نباشد ما تا آخر خط هستیم
حامد فتاحی ، مدیر وبلاگ فیلترشده آرمانشهر ، امروز همزمان با روز خبرنگار و به نمایندگی از وبلاگ نویسان احمدی نژادی ، در حضور رییس جمهور سخن گفت و اگر چه به دلیل کمبود وقت نتوانست تمام حرفهایش را بزند ، اما آنچه گفت بر دلها نشست و با تشویق پرشور حاضران مواجه شد.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
آقای رئیس جمهور، حضار محترم سلام
جا
دارد از آنجا که قرعه به نام بنده افتاده است تا به عنوان نماینده
وبلاگنویسان و فعالان عرصه مجازی در این جمع صحبت کنم، در ابتدای عرایضم
یاد کنم از دوست عزیزمان «احمد شریعت»، وبلاگنویس ولایی و عدالتخواه که
درست از روز اول ماه رحمت و رافت، ماه مبارک رمضان، تا لحظه حاضر، در بند
امنیتی بازداشت است و یاد کنم از مادر احمد که خواهر سه شهید است. مادری که
دو روز پیش به دوستان پسرش پیامک زد که «امسال، اولین سال است که احمد
تولدش را با ما نیست. پانزدهم مرداد، احمد در زندان 25 ساله شد.» و مصادف
شدن دریافت این پیامک با روزی که دو خبر دیگر را هم در آن شنیده بودیم بر
دردناکی آن می افزود: خبر اول، خروج از کشورِ تعجب آورِ آقازاده ای که پس
از تاخیر فراوان در محاکمه شدنش، در مورد او حکم قطعی صادر شده بود و طنین
گوش خراش سخنرانی هتاکانه اش علیه رهبری در اغتشاشات سال 1388 و سخنرانی
موهنش علیه رئیس جمهوری در یک میتینگ انتخاباتی در همان سال، هنوز در
گوشمان است و خبر دوم، قطعی شدن حکم چهار ماه حبس برای «حسن روزی طلب»،
فعال رسانه ای و فرزند شهید، به خاطر یک یادداشت وبلاگی. یادداشتی وبلاگی
که حتی اگر موهن بودن مضمونش را بپذیریم، مطالبی به مراتب موهن تر از آن،
درروزنامه ها و سایتهایی به مراتب پرخواننده تر و در مورد رئیس جمهور که
مقامی بلند پایه تر از مقاماتی است که در یادداشت روزی طلب به آنها پرداخته
شده است، هر روز، بارها و بارها منتشر شده اند و منتشر می شوند و آن
کسانی که باید با چنین توهینهایی برخورد کنند، از کنارشان به راحتی می
گذرند.
جا دارد یاد کنم از وبلاگهای عدالتخواه و احمدی نژادی که فقط در همین چند روزِ اخیر فیلتر و یا مسدود شده اند. سوای وبلاگهایی که قبلترها فیلتر شده اند. وبلاگهای «حافظه سیاسی»، «رئیس جمهور ایرانیان»، «محمود صارمی»، «نورالانور»، «محب الاولیا»، «تکامل در مسیر ظهور»، «باریک بین» و وبلاگ ده ساله خودم «آرمانشهر». همینطور یاد کنم از سایتهای احمدی نژادی و عدالتخواهِ فیلتر شده، مثل «دولت یار»، «مردم یار»، «دولت ما»، «ابصار نیوز»، «هزار سنگر»، «کیان پرس»، «رها پرس» و فعالان اینترنتی و رسانه ای احمدی نژادی همچون «حسین نوبختی» که بدون محاکمه، 99 روز بازداشت را گذراند و یا «حنیف حسین ستاریان» و بچه های وبلاگنویس گمنامی که به خصوص در شهرستانها، زیر فشار تهدید برخی نهادهای امنیتی هستند.
اجازه بدهید قبیله گرا نباشم و یاد کنم از وبلاگنویسانی همچون دکتر «مجید بذرافکن» و «امیرحسین ثابتی» و سایتها و وبلاگهای عدالتخواهی همچون «تریبون مستضعفین»، «نارنجک»، «عکاس مسلمان»، «جلبک ستیز» و و و که طعم فیلترینگ یا محکومیت قضایی را چشیده اند. و چرا روی این اشخاص و وبلاگها و سایتها، عنوان «احمدی نژادی» یا «عدالتخواه» می گذارم و انگار که فیلتر شدن آنها را ربط می دهم به حمایتشان از رئیس جمهور کشور و یا عدالتخواهی شان؟ چون به عیان می بینم اگر توهین و یا نشر اکاذیب، علت فیلتر شدن این سایتها یا برخورد با گردانندگانشان بود، تریبونها و سایتهایی به مراتب پرمخاطب تر هستند که به رئیس جمهوری و یارانش، شنیع ترین تهمتها را اعم از قتل و آدمکشی، فساد اقتصادی، ادعای رویت امام زمان، رمالی، ساحری، شیطان زدگی، همدستی با آمریکا در ایجاد بحران اقتصادی، ارتداد، تلاش برای ایجاد گروهکهای مسلح در جنگلهای شمال، همبستگی با تجزیه طلبان، فساد جنسی، انحراف عقیدتی و ...را وارد می کنند اما آن سایتها و تریبونها هنوز دایر هستند و با گردانندگانشان برخورد شایسته ای به هیچ وجه صورت نگرفته است. گهگاه در برخی سایتها که سخیف ترین ادبیات را در مورد رئیس جمهوری به کار می برند می گردم و در حال خواندن مطالب آنها، یکسره می پرسم: «خدایا، اگر همین ادبیاتِ تحقیر آمیز در مورد سران سایر قوا که رای 25 میلیونی مردم را هم ندارند، به کار رفته بود، چه برخوردی با گردانندگان این سایتها می شد؟»
آقای رئیس جمهور، پس بگذارید به دادخواهی از این معیارها و رویه های دوگانه، فرصت و ظرفیتی را یادآوری کنم که در بحبوحه همین برخوردهای دوگانه، با حکم مورخ 17 اسفند سال 1390 مقام معظم رهبری در اختیار شما گذاشته شده است. بر اساس این حکم، جنابعالی به ریاست «شورای فضای مجازی کشور» برگزیده شده اید. شورایی که بر اساس همین حکم، «دارای اختیارات کافی است»، «باید به مصوبات آن، ترتیب اثر قانونی داده شود» و «کلیه دستگاههای کشور موظف به همکاری همه جانبه با آن هستند.» امید داریم در فرصت کوتاهی که تا پایان دوره ریاست جمهوری شما باقی مانده است، با فعال کردن این شورا و مرکز وابسته به آن، در حد امکان به داد امثال ما برسید و به برخوردهای دوگانه ای که با فعالان اینترنتی صورت می گیرد پایان دهید.
آقای احمدی نژاد، هفته گذشته در دیدار با تشکل های دانشجویی گفتید که در آرزوی یاران هشتاد و چهاری خود هستید. اجازه بدهید جسارتا عرض کنم در این آروز نباشید که اساسا موردی ندارد و اگر اراده کنید، فورا به آن می رسید. ویژگی شما و علت همه دشمنی هایی که با شما می شود این است که در سال هشتاد و چهار، انحصار آنهایی را که فکر می کردند انقلاب اسلامی به نام آنها سند خورده است و هر حرکتی در مسیر این انقلاب باید زیر بلیط آنها و با مجوز آنها باشد شکستید. نگاهی که اجازه هیچ رویشی را نمی داد و برتری را صرفا در سابقه و تقدم زمانی و نه کارآمدی و لیاقت می دید. متاسفانه این روحیه قیم مابی و سند به نام زدن، تا حدی در دل حرکت 27 خرداد و سوم تیر هشتاد و چهار هم که اساسا علیه همین روحیه شکل گرفته بود به وجود آمد. کسانی بودند که فکر می کردند، حرکت هشتاد و چهار به نام آنها سند خورده است و خودشان را معادل تمام و کمال سوم تیر می دیدند و می بینند. این جماعت، به هر دلیلی در سال 1390 از مسیر 1384 جدا شدند و برای برخی استعدادهای جدید در عرصه رسانه، قدری جا باز کردند. اما متاسفانه همین الان هم زمزمه هایی از همین قیم مابی را از برخی دوستانمان می شنویم. (اگر اشتباه نکنم تا اینجای متن را خواندم) زمزمه هایی از این جنس که هر حرکتِ مطبوعاتی و اینترنتی در حمایت و دفاع از احمدی نژاد و یاران و گفتمانش، باید با مجوز ما، با سلیقه ما، زیر بلیط ما و با فرماندهی ما باشد. در صورتی که اگر قرار باشد ما معطل حمایت و مجوز و فرماندهی این دوستان باشیم، معلوم نیست تا کی باید دست روی دست بگذاریم.
آقای رئیس
جمهور! از آرزوی یاران هشتاد و چهاری تان گفتید در حالی که فقط به عنوان
یک نمونه کوچک می توانم از نشست مستقل و خودجوشی یاد کنم که بخشی از جوانان
وبلاگنویس احمدی نژادی، یک ماه پیش، در بی پناهی کامل و با کمترین تبلیغات
برگزار کردند. نشستی که نگرانیِ برگشت کشور و انقلاب به شرایط قبل از سال
1384 و خارج شدن دوباره انقلاب از ریل اصلی در سال 1392، انگیزه تشکیلش
بود. نشستی که جوان وبلاگنویس برای حضور در آن، باید هزینه بلیط رفت و آمدش
به تهران و ناهار و پذیرایی اش را از جیب خودش پرداخت می کرد و با این حال
جوانانی از سبزوار، تبریز، اصفهان و سمنان، فقط به خاطر شرکت در آن و
یکروزه به تهران آمدند و رفتند. جوانانی که دست آخر از سوی برخی خودیها و
هم جبهه ای ها، به جای دلگرمی و تشویق، متهم شدند به تکروی و ساز خود را
زدن و مشکوک بودن و از سوی آنها که بولتنهای به اصطلاح «محرمانه» شان، به
نحو مضحکی، «کپی پیست» سایتهای اینترنتی است و در خبرسازی و برخورد با بچه
حزب اللهی های اینترنت، از سایتهایِ ضدانقلابی همچون سایت «دیگربان» گرا می
گیرند، متهم شدند به انحراف و خط گیری از دفتر ریاست جمهوری. بچه هایی که
یک نفرشان، آقای مشایی را که هیچ، رئیس دفتر ایشان را هم تا به حال ملاقات
نکرده اند.
آقای احمدی نژاد، بچه های هشتاد و چهاری هنوز هستند. شاید
برخی انحصارها و یا کج سلیقگی ها است که اجازه نمی دهد این بچه ها دیده
شوند. این بچه ها، خودشان را در همین ماجرای بازداشت احمد شریعت و موج
وبلاگی اعتراض به بازداشت او نشان دادند. این موج وبلاگی که پس از یک سال و
نیم تخریبِ سنگین رئیس جمهوری و یارانش شکل گرفت، برای آنها که از هفت سال
پیش، با خرجهای میلیاردی، تبلیغات ریاست جمهوری سال 1392 شان را شروع کرده
اند و با این حال به جز سایتهای پولی، هیچ بدنه وبلاگی که نمایانگر پایگاه
مردمی شان باشد ندارند، به قدری دردآور و غیرقابل پیش بینی بود که به قارچ
و تکثیر قارچ وار تشبیه شد.
آقای رئیس جمهور، دلتان برای بچه های هشتاد
و چهاری تنگ نباشد که ما قارچ ها هستیم، تا آخر خط هم هستیم و ویژگی قارچ،
تکثیر سریع آن است و همین است که برای عدالت ستیزان نگرانی ایجاد می کند.
افق مکانی و زمانیِ دیدمان هم فتح بیت المقدس شریف و ظهور حضرت حجت(عج) و
تحویل این انقلاب به رهبری حضرت امام خامنه ای به موعود امم امام مهدی(عج)
است. فقط خود بنده و برخی دوستانم، قریب به 200 وبلاگنویس را سراغ داریم که
محتوای وبلاگهایشان می تواند چندین روزنامه و هفته نامه و ماهنامه را در
ترویج و تبلیغِ گفتمان توحید و عدالتخواهی و مهرورزی و انتظار، گفتمانی که
شما نماد آن هستید، تغذیه کند و یا برخی از آنها می توانند در طراحی پوستر و
تولید کلیپ و مستند در ترویج این گفتمان فعالیت هنرمندانه داشته باشند.
افسوس که این استعدادها، در سایه برخی بی توجهی ها در حال هرز رفتن هستند.
امید که به آنها بیشتر توجه شود.
"تبلیغ"، واژه ای قرآنی است و هرچند
شما اعتقاد دارید، دولت باید سرش گرم کار باشد، اما این تبلیغ است که برای
انجام هر کار و حرکتِ اصیلی، فضاسازی می کند و هر حرکت حق و اصیلی، بدون
تبلیغِ کافی، کم اثر می شود و یا ابتر می ماند. این دردی است که هفت سال
است در گلوی امثال بنده مانده است. هرچند شاید دیر شده باشد اما ای کاش
برای مدت باقی مانده فکری بکنید.
شیمون پرز، رئیس جمهور رژیم صهیونیستی،
در مهر ماه 89 در مصاحبه با فاکس نیوز گفت: «باید وضعیتی به وجود بیاوریم
که بودن با احمدی نژاد در آن به یک ننگ تبدیل شود» در پایان عرایضم، لازم
می بینم از طرف دوستان وبلاگنویسم، اظهار تاسف کنم برای همه مدعیان
اصولگرایی که در داخل کشور و در این مدت، به تحقق این آرزوی شیمون پرز کمک
کردند.
و کلامم را ختم می کنم با یک دوبیتی که در ایام انتخابات سال 88، پیامکش می کردیم ولی هرچه از 88 گذشت، بیشتر تعین پیدا کرد:
با مردم رنجدیده محشور شدی
کابوس شبانه زر و زور شدی
دست تو نمک نداشت ای ظلم ستیز
مظلوم ترین رئیس جمهور شدی
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته